اون اکیپ ۶ نفره توی خوابگاه گریفیندور بودن و داشتن چرت و پرت می گفتن و در مورد معلما و فیلم حرف میزدن که جین گفت :
جین : هی راستی بچه ها یه چیزی
همشون با چهره سوالی نگاش کردن
جین: یکی هست که بهم پیام داد وقتی داشتیم غذا می خوردیم و هی می گفت که ساکت شیم و خیلی حرف می زنیم و اینا و خلاصه چص میومد هی، بعد نمی دونم چطوری فهمیده ولی از رابطه من و نامجون خبر داشت
نامجون: چطوری
جیمین: یعنی چی
یونگی : این امکان نداره
تهیونگ : ولی شما که جوری رفتار کردین که نفهمه کسی
جین: منم نمی دونم چطوری فهمیده ، ازش پرسیدم که از کجا می دونی بعد بهم نگفت و فقط گفت که من خیلی از چیزارو می دونم
نامجون:ها، مگه استاکره
جیمین: استاکر هم باشه نباید بتونه بفهمه
جین: اسلیترینی عه
تهیونگ : از کجا می دونی
جین: خودش گفت، وایسا پیاماش رو بهتون نشون بهم
جین رفت و موبایلش رو آورد و یکم از چتش رو نشون اون ۵ تا داد
تهیونگ : شمارش رو بده بهم
یونگی : برا چی
ساشا : که از زیر زبونش بکشم؟
جین : بابا اون هممون رو می شناسه ، در حدی که می دونه ۱۲ ساله با هم دوستیم
تهیونگ: پس هم سن ماست
جیمین : اون وقت اینو از کجات در اوردی
تهیونگ: خب فقط همکلاسیامون می دونن که ما چند ساله دوستیم
نامجون : منطقی بود
تهیونگ شمارش رو از جین گرفت
تهیونگ: نگفت چه رنگ گربه ایه؟
جین: ازش پرسیدم ولی گفت نمیگم
هوسوک: چرا
جین: گفت اگه بگم راحت میشه پیدام کرد و منم گفتم پس رنگ خاصی هستی ، اونم گفت نه و گفت که فقط نمی خوام که پیدام کنی
یونگی : پس گربه سیاهه
جیمین: از کجا می دونی
یونگی: چون تعداد کمی گربه سیاه اینجاست و پیدا کردنشون راحت میشه و دوست نداره پیداش کنیم چون گربه سیاه ها هیچ دوستی ندارن و چون از اول اومدنشون دوستی نداشتن و به خاطر همین هم دوست ندارن که با بقیه ارتباط بگیرن ولی احتمال هم داره که مشکی نباشه
و این وسط این تهیونگ بود که در حال دیوونه شدن بود
میگین چرا ؟
چون گربه های نارنجی علاقه خیلی خاصی به گربه های مشکی دارن و از نظرشون اونا واقعا خاص و خوشگلن ولی خب هیبرید گربه های مشکی همیشه ماسک می زنن پس نمیشه صورتشون رو دید
جین : یونگی خفه خون بگیر تهیونگ از دست رفت ، جیمین برو یه لیوان آب بیار
جیمین رفت و یه لیوان آب اورد و داد به تهیونگ
نامجون: یعنی آدم به سست عنصری تو من ندیدم ، تا اسم گربه مشکی اومد خشکش زد
تهیونگ: یااااا شما که می دونین دست خودم نیست
جیمین: باشه زر نزن
جین : نری با پیامات قهوه ایش کنیا
تهیونگ: مراقبم
هوسوک : فکر نکنم***************
*فک کنم فهمیده باشید که علاقه خاصی به گربه ها دارم هه هه *
ESTÁS LEYENDO
who's the Lucifer's son? AU
Fantasíaدر مدرسه ای پر از پر از شگفتی ها ، پر از غیر ممکن ها همه ترسیده بودند . چرا ؟ چون دامبلدور گفته بود که پسر لوسیفر بین اونهاست همه معلم ها و دانش آموزا وحشت زده بودند مخصوصا جونگ کوک که پسر آروم و گوشه گیر و ترسویی بود ولی جای ترسناک داستان اینجاست...