Part 2

8 2 0
                                    

جیمین : همه یه بچه ها خودشون رو معرفی کردن بعد استاد گفت برم پیش یکی از پسرا که کنارش خالی بود بشینم ولی وای پسرِ خیلی جذاب بود...البته احساس کردم اونم چند دقیقه بهم نگاه کرد...وِل کن اینا رو برو بشین سر جات

جونگ کوک : اومد کنارم نشست...واقعا خیلی داشتم سعی میکردم که بهش نگاه نکنم، استادمون هم که از همین روز اول درس رو شروع کرد، پس هر جوری بود شروع کردم به نوشتن جزوه‌

بعد از تموم شدن کلاس

تهیونگ : خب چطور بود

جونگ کوک : چی میگی بابا

نامجون : چیه خوشت نیومد

جونگ کوک : ای بابا میشه بیخیال من شین شما دو تا

تهیونگ : اوم...نههه

یونگی : چتونه شما سه تا باز

تهیونگ : آقای جئون از دانش آموز جدیده خوشش اومده ولی زیر بار نمیره

یونگی : خب اینقدر گیر ندین بهش

جونگ کوک : مرسی هیونگ

یونگی : حالا واقعا خوشت اومده

جونگ کوک : بابا مگه من کلا چقدر دیدمش که بگم ازش خوشم اومده یا نه

تهیونگ : من به عشق در نگاه اول اعتقاد دارم

جونگ کوک : میخوام اعتقاد نداشته باشی

جیهوپ : عه نگاه کنین داره میاد

جونگ کوک : چی میگی هیونگ اذیتم نکن

جیهوپ : اذیت نمیکنم واقعا داره میاد این طرف

...

جیمین : مشکلی پیش اومده

نامجون : نه بفرمایید

...

سونگهون : جیمینا

محکم بغلش کرد

جیمین : سلام بچه خفم کردی

سونگهون : آه ببخشید، ولی قَهرَما چرا صبح نیومدی ببینیم

جیمین : خب دیگه اول رفتم سر کلاس

سونگهون : ولی داداش کل مدرسه دارن راجب تو صحبت میکنن

جیمین : چی...خب چرا

سونگهون : نمیدونم فکر کنم خیلی طرفدار پیدا کردی

Meeting For The First TimeTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang