خیلی سعی کرد برای سومینباری که چشمهاش باز شد، باز بخوابه ولی بدنش دیگه تحمل این حجم از خواب رو نداشت برای همین کلافه سر جاش نشست و به در بستهی اتاقش نگاه کرد.
از اونجایی که خیلی تشنهاش شده بود، تصمیم گرفت بعد این همه وقت از اتاق دل بکنه و بره بیرون.با بلند شدنش از روی تخت، خیلی نگذشت که سرش گیج رفت اما تونست با تکیه دادن دستش به دیوار از زمین خوردنش جلوگیری کنه. وقتی بالاخره دستگیرهی در رو گرفت و چرخوندش، با چهره نامجون مواجه شد؛ موهای بهم ریخته... تیشرت چروک شده و اخمهایی که به شدت به هم گره خورده بودن، جوری که جین حس میکرد الان گوشی توی دستش رو خورد میکنه.
آلفا با شنیدن صدای در سرش رو با شدت بالا آورد و ناباور به سوکجین نگاه کرد، نمیدونست چرا ولی حس میکرد پسر حالا حالاها چشمهاش رو باز نمیکنه.
وقتی دید جین هم داره بهش نگاه میکنه، از جاش بلند شد و سمتش رفت و آروم بازوهاش رو گرفت.-خوبی؟
امگا به آرومی سرش رو تکون داد.
-چیزی نیاز نداری برات بیارم؟
-نه، فقط...
چی بهش میگفتن، معذب؟ آره، به معنای واقعی کلمه اون لحظه معذب بود؛ طوری که حتی نتونست جملهاش رو کامل کنه.
نامجون سوالی بهش نگاه میکرد و این همهچیز رو بدتر میکرد ولی خب بالاخره تونست دستهاش رو دور گردن مرد حلقه کنه و سرش رو داخل گردنش برد.-خیلی ترسیده بودم.
حس نام اون لحظه توصیف ناپذیر بود. دلش سوخته بود... قلبش مچاله شده بود... برای پسر ضعف کرده بود و همزمان تپشهای قلبش نامنظم شده بود؛ برای همین اون هم دستهاش رو دور کمرش حلقه کرد و چونهاش رو روی شونههای پهن امگا گذاشت.
-من پیشتم.
جین واقعا دلش نمیخواست که از اون وضعیت خارج بشه اما خب با صدای باز شدن در بالاخره ازش جدا شد.
تهیونگ که فهمیده بود بد موقع در رو باز کرده، خواست برگرده که دوستش مانعش شد.-ته!
با لبخند سمت پسر مو رنگی برگشت و نمیدونست چطور سریع سمتش رفت و توی آغوشش کشیدش.
-خوشحالم که حالت خوبه؛ داشتم از نگرانی سکته میکردم.
-واقعا ترسیدم که دیگه نتونم ببینمت!
و همزمان با این جملهاش به چشمهای نامجون هم نگاه کرد.
تهیونگ سعی کرد بغضش رو کنار بزنه. هر موقع که دوستش رو بغل میکرد، بیشتر میفهمید که چقدر براش مهمه!
YOU ARE READING
-Trust-
Fanfiction🖇️ Name:Trust Genres: Omegaverse, Criminal, Angst, Smut Couples: Namjin, Vkook By: Padi Up: یکشنبه ها مگه اینطور نبود که یک رابطه پایهاش اعتماده؟ پس چرا اعتماد تنها چیزی بود که توی هیچ کدوم از روابطش وجود نداشت؟! اینجا دقیقا پایانش بود. شروع ای...