XVIII

60 13 19
                                    

"ت..تو.."

کسی که بالای سرش ایستاده بود، مشتشو میفشرد. نمیدونست اگر باید دوباره اونو توی صورت سان فرود میوورد یا بهش فحش میداد.

"همیشه..همینطوری، چوی سان."

وویونگ جلو رفت و سعی کرد جلوی سونگهوا رو بگیره. سونگهوا یهو پیداش شده بود و طوری به سان سیلی زده بود که سان هنوز شوکه بود.

سونگهوا وویونگ رو کنار زد و حتی هونگ جونگی که سعی میکرد آرومش کنه رو نادیده گرفت.

"به خاطر من؟ همه چیز رو به خاطر من تحمل میکنی؟ نه! فقط داری منو بهونه میکنی!! تو فقط نیاز به کسی داری که بعدا سرزنشش کنی!!"

سان از روی زمین بلند شد و درست مثل سونگهوا شروع به داد کشیدن کرد‌.

"نه!! تو گفتی که منو بخشیدی ولی من هیچوقت باور نمیکنم. چرا باید اینقدر باهام خوب رفتار کنی وقتی من تنها کاری که کردم اذیت کردنت بوده؟"

وویونگ میخواست عقب بره. سان رو بغل کنه و از همه چیز دورش کنه. سان اصلا چطور یه قلدر بود وقتی اینقدر احساس گناه میکرد؟

سان به خودش اومد. نباید داد میکشید. حق نداشت.

سرشو پایین انداخت و ادامه داد.

"من فقط..باید ممنون باشم که حتی کنارم موندین‌.."

وقتی سونگهوا بلند خندید، سان دیگه ادامه نداد. خندش به وضوح حقیقتی رو توی صورت سان میکوبید:

"چطور میتونی اینقدر احمق باشی؟"

و به همون سرعتی که سونگهوا خندیده بود، به همون سرعت هم خندیدن رو تموم کرد.

"تو..حتی نمیدونی که قبلا چیکار کردی..نه؟"

معلومه که سان یادش نرفته بود. اون به وضوح میدونست که..

اوه؟

وقتی ترس تمام وجودش رو فرا گرفت، فهمید که یادش نمیومد. اون..اون هیچی یادش نمیومد! مگه کار دیگه ای هم با سونگهوا انجام داده بود؟!

"تو هیچوقت یه آدمِ عادی رو نزدی‌. تو فقط قلدر هایی مثل خودت رو هدف قرار میدادی و حتی الانم هیچی یادت نمیاد. این ربطی به اون هیولای درونت داره؟"

سان یخ کردن بدنش رو حس کرد.

هیولا..پس سونگهوا خبر داشت.

••

"زدنش کمی زیاده روی بود سونگهوا.." هونگ جونگ با نرمی گفت و دست سونگهوا رو نوازش کرد. میدونست سونگهوا توسط سان اذیت شده بود و سان حقش بود که کتک بخوره. ولی..نه وقتی که سونگهوا هم اونطور زجر میکشید.

سونگهوا بدون اینکه چیزی بگه فقط با خشم به در اتاق سان زل زده بود.

به محض رسیدنشون به خونه ی سان، سان رفت توی اتاقش و در رو روی خودش محکم بست. دیگه نه معذرت خواهی کرد و نه چیزی‌ گفت.

FxxkBoys' Karma | Woosan |Où les histoires vivent. Découvrez maintenant