✍︎...امگای من❤︎
همینطوری نشسته بود و متوجه قامت بزرگ مردی که به چهارچوب در تکیه داد بود نبود
¢غذا نخوردی مگه نه؟
ژان با اون صدایی که از پشت سرش شنید کمی ترسید
به پشت سرش نگاه کرد با دیدن تهیونگ چیزی نگفت
و دوبار پاهاشو بغل گرفت و سرش رو زانوهاش گذاشت همونطور که به آسمان تیره نگاه میکرد صدای تهیونگ که نزدیک تر میشد رو میشنید¢چیشده باز زانوی غم بغل گرفتی ، نکنه نگرانه مادرتی؟!
حرف آخر تهیونگ کافی بود تا بغضی تو گلوش بشینه
+هوم
تهیونگ رو صندلی نشیمن کنار ژان نشست
دو تا پاهاش چفت هم بود و آرنج های دستش هم چفت هم رو زانوهاش قرار گرفته بودنفس عمیقی کشید و گفت
¢ژان میشه آروم باشی ، میشه خودتو وقف زندگی جدیدت کنی؟ ... لطفاًژان بغضش رو قورت داد و بدون اهمیت به سوزشی که تو گلوش اتفاق افتاده بود لب زد
+یعنی میگی نگران مادرم نشم؟! ، و طوری خودمو وقف زندگی جدیدم کنم که انگار خانواده ای از قبل نداشتم؟
تهیونگ که انگار منظورش رو بد به ژان رسونده بود
پوفی کشید و گفت¢هی ژان! ، من کی همچنین حرفی زدم پسر؟!
+همین الان گفتی
¢اه ژان ، میشه لطفاً بس کنی خودت خوب میدونی منظورم این نبود ، فقط میگم نیازی نیس نگران مادرت باشی اون از پس خودش بر میاد ، مادرتو دست کم نگیر
+متاسفم ، نمیتونم نگران نباشم ، دلم شور میزنه هیونگ
با حرف آخرش تو چشمای تهیونگ نگاه کرد چیزی به ترکیدن بغض گلوش و بارش اشکاش نمونده بود که تهیونگ آهی کشید دو تا دستاشو باز کرد و گفت
¢اه خرگوش کوچولو بیا اینجا
همین حرف کافی بود تا ژان به آغوشش دعوت بشه و بغض بترکه
بعد میون هق زدناش گفت
+خفشو خرگوش کوچولوت جونگ کوکهه[فلش بک خلاصه شده دو هفته قبل]
راوی:
اولین روز از این دو هفته اخیر تهیونگ به کمک مادر ژان ، توانستند ژان را از پنجره اتاقش بدون اینکه پدرش شک کند که مادرش تو فرار پسرش دست دارد فراریش بدهند و اون شب کذایی برای ژان پر از حسای منفی بود
پر از احساس ترس ، تنها و بی کس ، دور شدن از خانواده برای همیشه ، بغض و بدون داشتن هیچ اسکناس و سقفی بالا سرشاره خب راحت نبود!
تهیونگ ژان را به خانه خودش برد و بهش پیشنهاد داد که به عنوان ارز دیجیتالی با کمی از پول خودش شروع به سرمایه گذاری کند تا پول تو جیبی خودش را در بیاورد
YOU ARE READING
♥︎𝖒𝖞 𝖔𝖒𝖊𝖌𝖆𓆉︎
Fanfictionᵏᵃᵖᵉˡ : 𝐲𝐢𝐳𝐡𝐚𝐧 ᵗʸᵖᵉ : 𝐲𝐢𝐛𝐨 𝐭𝐨𝐩 ᵃᵘᵗʰᵒʳ : 𝐣𝐞𝐰𝐞𝐥(نگین) ᵍᵉⁿʳᵉ : 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞, 𝐦𝐮𝐬𝐢𝐜, 𝐬𝐦𝐮𝐭, 𝐞𝐦𝐩𝐞𝐫𝐠, 𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞 ✍︎...[در حال آپ] . . اسم وانشات به فارسیش : امگای من تیکه ای از وانشات: از زبانه ییبو...