part 7

212 20 0
                                    

به شماره ی یوجین نگاهی انداخت و اونو دوباره توی جیبش برگردوند...

شاید فکر بدی هم نباشه اینجوری از تنهایی بیرون میاد و می‌تونه با اون زندگی کنه و از دست یونگی هم راحت باشه...

+اونها که براشون مهم نیست چه بلایی سرم میاد و کجا میرم...
پس مشکلی هم ندارن اگر با کسی برم سر قرار.

پس حس خوبی که از وقتی بیدار شده بود داشت بخاطر همین بود:)

جرعه ای از نسکافه ای که یوجین بهش داده بود رو خورد و از روی نیمکت پارک بلند شد و قدم زد...

کاش کسی رو داشت که وقتی رفت خونه با ذوق براش تعریف کنه که میخواد با کسی بره سر قرار ولی حیف...

جیمین تنها ترین آدمی بود روی زمین وجود داشت.

تلخندی و رفت سمت عمارت.

.
.
.
.
.

«ساعت ۱۲ ظهر »

دو ساعت دیگه باید میرفتن برای یه معامله ی دیگه.
همه خوابیده بودن حتی تهکوک که رفته بودن بیرون هم برگشتن و خوابیدن...

یونگی سعی کرده بود بخوابه اما خواب نمی‌رفت
انگار ذهنش شلوغ بود..‌
به این فکر میکرد که الان جیمین کجاست؟کجا رفته؟
داره چه غلطی میکنه؟!

خودش هم تعجب کرده بود که چرا باید به این پسره حتی فکر کنه.

تازه اون با هرکسی بیشتر از یکبار نمیخوابید اما با جیمین چند بار خوابیده بود..!

ولی به طرز باورنکردنی بدن جیمین حتی بهتر از دخترا بود.

سعی کرد دیگه به چیزی فکر نکنه و بخوابه.
.
.
.
جیمین به خونه رسید.حدودا ساعت های ۱ بعد از ظهر بود...
از کتابخونه تا عمارت راه زیادی نبود اما چون جیمین وسط راه یه بچه گربه دیده بود و دنبالش کرده بود طول کشیده بود تا به عمارت برسه...

هربار که به عمارت نگاه میکرد تعجب میکرد.اخه مگه شغل هیونگاش چی بود که انقد وضع مالی خوبی داشتن؟

دلش میخواست ازشون بپرسه ولی هنوز جرعت نکرده بود.اخه اونها خیلی خشن بنظر میومدن.حداقل ظاهرشون که اینطور بود.به جز یونگی و تهکوک...

باطن اونا رو دیده بود و راستش ترس زیادی ازشون داشت...

اصلا دلش نمی‌خواست با یونگی چشم تو چشم بشه.
همش یاد خاطرات وحشتناک میفتاد و قلبشو به درد می‌آورد...

وارد پذیرایی شد و هیونگارو دید که سر میز نشستن ودارن بهش نگاه میکنن...

سلام مودبانه ای کرد و سرشو پایین انداخت سمت میز رفت...

میخواستن نهار بخورن.جیمین به جای خالی نگاه کرد همه رو به روی هم نشسته بودن

تهیونگ و جونگکوک روبروی هم،نامجون و جین روبه رو و هوسوک و یونگی هم روبه روی هم دیگه...

i,m jimin.Where stories live. Discover now