part 5 " marriage "

45 6 18
                                    

Italy 20 : 30 Rome

با سردرد مزخرفش از خواب بیدار شد
نگاه بدی به اطرافش کرد و بعد از تخت بلند شد
به سمت حموم رفت و اب گرم رو باز کرد و رفت زیرش
بعد از چند دقیقه خودشو شست و با حوله تنپوشی از حموم اومد بیرون
جلوی اینه وایساد و موهاشو حالت داد
بالم البالوییش رو زد ، خط چشم شرابی رنگی کشید و بعد رفت سراغ لباس هاش
لگ جذب مشکی . بافت شرابی . کت بلند مشکی . بوت های براق شرابی
و همه این ها دست به دست هم دادن تا یه الاهه به خودش توی اینه زل بزنه
لبخند کوچیکی زد و بعد بوسه ای برای خودش تو اینه فرستاد
از اتاقش خارج شد و به سمت رستوران حرکت کرد
همه بهش زل زده بودن و تهیونگ با خودش فکر کرد
میدونم خوشگل شدم ولی قرار نیست با چشم هاتون بخورینم که ...
وقتی به رستوران رسید نگاهشو دور و برش چرخوند و بعد چیزی دید که باعث اخمش شد
جئون نیومده بود ؟
فحشی نثارش کرد و بعد با اعصابی داغون به سمت میزی که کنار شیشه رو به بیرون بود نشست

اوکی ......
اون سعی میکرد به اعصابش مسلط باشه اما مگه میشد ؟
بعد از ده دقیقه تاخیر با نگاهی خونسرد به چشم های فندقی تهیونگ که درحال جر واجر کردنش بود زل زد
تهیونگ سعی داشت مثبت فکر کنه شاید نمیدونست ولی اخه همه توی کل این برج میدونن تهیونگ از منتظر موندن متنفره و الان این جئون ... بعد از منتظر گذاشتن تهیونگ با خیال راحت روبروش نشسته بود ؟
نفس عمیقی کشید و بعد دوباره به حالت اولش برگشت
- مطمئنم کل این برج میدونن که من از منتظر موندن متنفرم
و بعد با طعنه گفت
- درسته جناب جئون ؟
جونگ کوک به چشم های وحشی تهیونگ زل زد و گفت
- چه جالب
تهیونگ نگاهش تیره تر شد واقعا یه معذرت خواهی اینقدر سخت بود ؟
نگاهشو از موجود رو مخ روبروش گرفت و بعد به گارسون اشاره کرد
گارسون که با مرده یکی بود به سمتش اومد و سفارش هارو گرفت و در کمترین زمان ممکن سفارش ها روی میز بودن
شرابشو از روی میز برداشت و قلپی ازش خورد
نگاهشو به جئون داد و شروع کرد به صحبت کردن
- همونطور که میدونید مارکو میخواد گنگ رو از بین ببره
دستاشو توی هوا تکون داد و بعد گفت
- چون نامزدیش با تهیون بهم خورد
بزارید رک بگم جناب جئون
به چشم های سرد جئون زل زد که سرماش مثل زمستون های مسکو بود
- سهامی که از این گنگ دارید زیاده و من بدون رضایت شما خیلی از کار هارو نمیتونم انجام بدم و اینکه شاید بدونید رابطم با تهیون شکرابه پس تنها کسی که میتونم باهاش گنگ رو شریک شم شمایید
جونگ کوک شرابشو رو میز گذاشت و بعد به چشم های فندقی تهیونگ زل زد
- باهام ازدواج کن
چشم های تهیونگ از تعجب درشت شد
ازدواج ...؟
ها ...؟
اون اولین بار بود داشت با جئون حرف میزد بعد میگه ازدواج ...؟
اخمی کرد و در جواب گفت
- متوجه نشدم ؟
جونگ کوک بدون حالتی توی صورتش گفت
- واضح گفتم باهام ازدواج کن
تهیونگ پوزخندی تمسخر امیزی زد و از سر عصبانیت لیوان توی دستشو شکوند که باعث خراش کوچیکی روی پوست نازک دستش شد
- اون وقت به چه دلیل ؟
جونگ کوک دست تهیونگ رو به ارومی گرفت و با دستمال خونشو پاک کرد و بعد از اشاره کردن به گارسون شروع کرد به صحبت کردن
- طبق قانون ۲۲ گنگ ، تنها به دو دلیل طرف سوم سهامدار حذف میشه یک سهامشو بفروشه دو بین دو طرف معامله وصلتی شکل بگیره
تهیونگ الان تازه یادش اومده بود
درسته فقط به یک دلیل میشد سهام رو از تهیون گرفت اونم ازدواج بود چون تهیون ادمی نبود که سهامشو به تهیونگ بفروشه
گارسون با چسب زخمی به سمت جونگ کوک اومد و بعد رفت
جونگ کوک چسب زخم رو باز کرد و به ارومی روی زخم تهیونگ کشید و بعد دوباره به صندلیش تکیه داد
تهیونگ نگاهشو به جونگ کوک داد و گفت
- من شرط دارم
جونگ کوک پوزخندی زد و گفت
- میشنوم
تهیونگ با جدیت گفت
- بعد از اینکه تهیون رفت ما طلاق میگیریم
جونگ کوک دوباره پوزخندی زد و بعد گفت
- قبوله
تهیونگ خوبه ای گفت ولی خبر نداشت که جونگ کوک درجواب توی ذهنش چی گفت

♡ BELLA♡Where stories live. Discover now