I love you🖤

247 23 13
                                        

ایده از آهنگ i love you- billie eilish

وانشات سوم

سنترال پارک اونم ساعت دو شب تنها چیزی بود که تو یک هفته آرومش‌‌ می‌کرد.

صدای بیلی با اولین قطره‌ی اشکی که روی گونه‌ش ریخت همزمان شد.
دست خودش نبود..
زیادی حساس شده بود..

Is not true...

واقعاً..
این حقیقت نداشت..
نبودنش حقیقت نداشت...
چطور می‌تونست باور کنه؟

Tell me I've been lied to..

کاشکی بهم بگی..
بهم بگی که همه بهم دروغ گفتن..

Crying isn't like you..

قطره‌های درشت از چشماش می‌بارید و تلاشی برای کم کردنش نمی‌کرد.
گریه میکرد برای کسی که دیگه قرار نبود بهش بگه که گریه بهش نمیاد..

What the hell did I do?

چه کار کرده بود؟

Never been the type to..

هیچوقت اینجوری نبود اما..
بودن کنار اون حس خیلی خوبی داشت.

Let someone see right through..

اینکه کسی بشناستش سخت بود اما برای کسی که عاشقشی می‌کرد لذت وصف نشدنی داشت.
اون عاشقش بود؟

Up all night on another red eye...

اما حالا کجا بود؟
با چشمای قرمز توی آسمون آبی شهری که دیگه اونو نداشت.

نفس کشیدن براش سخت شده بود.
بیلی می‌خوند و اون نمی‌دونست با قلب پاره پاره‌ش چیکار کنه؟
چطور بهش بفهمونه که دیگه نیست؟
چطور زندگیشو بگذرونه؟
چطوری خوشحال باشه؟

I wish we never learned to fly...

گریه‌ش با پرواز شدیدتر از قبل شد و حالا هق‌هقش رو پسرای نوجوون تو پارک هم می‌شنیدن.

با خودش می‌گفت که کاش هیچوقت پرواز کردن رو یاد نمی‌گرفت اما دروغ بود.
اون عاشق پرواز بود.
عاشق پریدن کنار اون..
کنار کسی که مواظب بالهاش بود..

پشیمون بود؟
نه..
پرواز با اون بهترین چیزی بود که توی زندگی نصیبش شد.

Maybe we should just try..

اونا همه‌ی تلاششون رو کرده بودن..

I didn't mean to make you cry...

با صدای مرد سرشو بالا آورد.
نمی‌خواست اونو به گریه بندازه؟
پس چرا رفته بود؟
چرا تنهاش گذاشته بود؟
اما...

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Aug 05 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝑹𝒂𝒏𝒅𝒐𝒎 𝑶𝒇 𝑪𝒉𝒂𝒏𝒎𝒊𝒏Where stories live. Discover now