ایده از اهنگ love me or leave me از day6
Seungmin pov :
دیگه نمیتونستم یک لحظه هم تحمل کنم.
یا الان..
یا هیچوقت...
لباسای مچاله شدهمو توی چمدون جا دادم و به مردی که کنارم سعی میکرد با صدای بلند پسم بزنه اهمیت نمیدادم.
"چرا گوش نمیدی؟ بیا صحبت کنیم"
کلافه بودم.
خسته بودم.
کلافهم کرده بود.
خستم کرده بود..
در چمدون رو کبوندم و به سمتش برگشتم :
"چی میخوای بگی چان؟ چی میخوای بگیییی؟
چی داری که بگی؟ "
اینجا یا جای من بود یا جای اون...
نمیبینی که دارم فرو میریزم؟
نمیبینی که دارم میشکنم؟
واقعا نمیدیدی؟
حرف نمیزد..
فقط نگاه...
چی میگفت؟
چی میگفت وقتی حق با من بود؟
چیزی که بین ما بود.. دیگه نیست!
لبخندی به سر پایینش زدم و چمدونو از روی تخت برداشتم.
دستمو گرفت و لب زد :
"بمون، من اینجام"
اینجا..؟
پوزخندی زدم و انگشتمو به قلبش کشیدم :
"تو هنوزم همونجایی
اما قلبت مدتیه که رفته"
چیزی نمیشنیدم، حتی یه توضیح!
اما میخواستم بدونم..
میخواستم بمونم..
لعنتی...
من عاشقش بودم.
هنوزم هستم..
هنوزم متنظرم و از این انتظار متنفرم.
"فقط راستشو بگو.. کسی جامو گرفته؟"
تندی سرشو بالا گرفت :
"هیچوقت همچین حرفی نزن"
ابروهام مثل صدام بالا پرید :
"پس چی جلوتو گرفته؟
اگه عاشقم نیستی بگو.. یه جواب واضح بده لعنتی"
زانوهام توان ایستادن رو نداشت.
اون پناهگاه من بودم.
اگه از نقطهی امنم فرار میکردم به کجا پناه میبردم؟
به آغوش کشیدنم همراه با گریههای پر صدام شد.
"نمیخوام این رابطه رو با شک و تردید ادامه بدم..
حس میکنم این وسط... فقط منم که دارم تلاش میکنم"
دستشو روی موهام میکشید و زیرلب سعی میکرد آرومم کنه.
"چان بمیره روزی که دیگه سونگمینشو نخواد.
روزی که تو نباشی منم نیستم"
با هق هق سرمو بالا گرفتم و با چشمای اشکی به چشماش خیره شدم :
"دوستم داشته باش.. ترکم نکن"
لبخندی زد و محکمتر بغلم کرد :
"دوستت دارم، هیچوقت اجازه نمیدم ترکم کنی"
