دوست پسر گم شده

12 2 0
                                    

من از خاب بیدار شدم و دیدم گربه نیست
همه جا رو دنبالش گشتم آخرم دیدم تو اتاقمه

من از خاب بیدار شدم و دیدم گربه نیست همه جا رو دنبالش گشتم آخرم دیدم تو اتاقمه

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

گربه داشت به یه آلبوم نگاه می‌کرد
رفتم جلو و دیدم آلبومه من و دوست پسر قبلیمه

گربه داشت به یه آلبوم نگاه می‌کرد رفتم جلو و دیدم آلبومه من و دوست پسر قبلیمه

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

با دیدن اون عکسا اشکی تو چشام جم شد

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.


با دیدن اون عکسا اشکی تو چشام جم شد

_________________
                                 فلش کارت
من عاشق تیهونگ بودم و تیهونگ عاشق من بود من و تیهونگ مدل بودیم
تیهونگ خیلی عاشق من بود ارزش خاصی بهم میداد من و تیهونگ ۵ سال با هم رابطه داشتیم و باهم خیلی خوشحال بودیم

یه روز تیهونگ به من پیام داد
من در خطرم یکی میخواد کاری با من بکنه برات لوکیشن میفرستم این آخرین دیدارمونه
من اون روز با نگرانی رفتنم ولی وقتی رسیدم جز یه گربه اونجا چیزی نبود
________________________
                          پایان فلش کارت  
به گربه همه چیز رو تعریف کردم
و گفتم ملوسکم اون منو ول کرد
اما گربه انگار این حرف رو تعید نمی‌کرد
گفتم ملوسکم تو خیلی شبیه اون گربه ب اون روز هستی
گربه یه مویی کرد انگار تعید کرد که همون گربست ولی من توجهی نکردم
اشکام رو پاک کردم

یه روز تیهونگ به من پیام دادمن در خطرم یکی میخواد کاری با من بکنه برات لوکیشن میفرستم این آخرین دیدارمونهمن اون روز با نگرانی رفتنم ولی وقتی رسیدم جز یه گربه اونجا چیزی نبود________________________                          پایان فلش کارت   به گربه...

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

رفتم غذا درست کنم
گربه هنوز توی اتاق مونده بود رفتم ببینم که چرا نمیاد که
یکی زنگ در رو زد رفتم در رو باز کردم ود دیدم یونگی اومده بود

رفتم غذا درست کنم گربه هنوز توی اتاق مونده بود رفتم ببینم که چرا نمیاد که یکی زنگ در رو زد رفتم در رو باز کردم ود دیدم یونگی اومده بود

Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.

من به شوگا کار تیهونگ رو سپرده بودم تا بفهمه کی دنبالش بوده و چرا یوهو غیبش زده

با یونگی احوال پرشی کردیم اومد تو
رفتم براش قهوه دم کردم و پرسیدم برای چی اومده
یونگی یه نامه ای به من داد
که درباره ی تیهونگ بود
بازش کردم و..........

__________________:)

ببخشید اگه کمه
میشه لطفا حمایت کنید🙃

پیشی کوچولوی من:) [ویکوک]Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon