HELLO

47 6 1
                                    


سلام خوشگلای من.
من اومدم با یه فیک جنایی..دیدم جای یه فیک جنایی بین داستانام خالیه..
بریم که یه خلاصه از داستان داشته باشیم.

____

جئون جونگ کوک پسرخونده هیفده ساله بزرگترین سهام دار شرکت پی آی، مین یونگی بعد از  به قتل رسیدن مادرش دچار  افسردگی میشه.
بعد از یکسال اون قاتل برگشته بود تا جونگ کوک رو هم بکشه.
ولی آیا موفق میشه؟


و این بین رابطه عاشقانه ای که شکل گرفت و رابطه عاشقانه ای که ازهم پاشید.

____


_خوشحالم با نلایی
+ساکت شو جونگ کوک
_نه جدی میگم تهیونگ..خوشحالم تونستی من و بدی هایی که بهت کردم رو فراموش کنی
+میگم ساکت شو
___

_اینجا رو ببین..یکی کل هیکلش مارک شده..بالخره دادی آره؟
*واییی..
_کی عروسیتونه؟
___

*کوک..تو چقدر به جیمین اعتماد داری؟
_اوه خب جیمین تقریبا یه دوست بچگیه..چطور؟
*حس خوبی بهش ندارم.
___

_ش..شما..شما دارید چکار میکنید؟

BLACK SILENCEWhere stories live. Discover now