PART 6

24 9 0
                                    

جونگ‌کوک

با شنیدن صدای مرد بزرگ‌تر چشم برمی‌دارم از نمای سیاه و سرخ و زرد و سفید شهر.

هوسوک:چی می‌خوری؟.

طبق عادت زبون رو به گوشه‌ی لب رسونده برای بازی با پیرسینگ.

+ویسکی.

خیره به رفتن او قدم برمی‌دارم سمت کاناپه و هم‌زمان زیپ کاپشن رو باز می‌کنم.

+چی شده که دعوتم کردی؟.

بعد از پرت کردن جونگ‌کوک روی کاناپه چشم می‌بندم و به صدای ریزش ویسکی گوش میدم.

هوسوک:دعوت کردنت باید دلیل خاصی داشته باشه؟.

صدای گرفته‌ی پسر کوچک‌تر از مابین لب‌ها به گوش رسیده.

+هوسوک.

برخورد دو شیشه به هم و من که با اکراه پلک‌ها رو از هم فاصله میدم.
خیره به مردی که نشسته مقابلم، به لیوان قرار گرفته روی میز اشاره می‌کنم.

+گندم آمریکایی؟.

لبخند بر لب جرعه‌ای نوشیده.

هوسوک:گندم آمریکایی.

دست جلو برده برای دوباره مزه کردن تلخی این نوشیدنی.

+نگفتی...

چرخشی به چشم‌ها داده و البته که من رو به یاد جیمین انداخته.

هوسوک:اینقدر دنبال دلیل نگرد‌. چند وقته حالت خوب نیست و رفتن جین بدترت کرده و حالا من خواستم امشب پیش هم باشیم.

پوزخند زده.

+فقط من و تو؟.

می‌دونم جوابش برای سوالم چی بوده اما خب...

تک خنده‌ای کرده.

هوسوک:بعد از این همه سال هنوز نمی‌دونی فقط من و تویی وجود نداره؟.

یک نفس نوشیدنی رو سر کشیده و از تلخیش که لب و دهن تا گلو و حتی میشه گفت معده رو سوزونده چشم می‌بندم.

+من آدم صبوری نیستم.

هوسوک:می‌دونم.

+مطمئن هست؟.

هوسوک:هیچ‌کس اطراف ما مورد اعتماد نیست اما به هر حال نمره‌ی خوبی داره.

چشم باز کرده و او رو در حال تایپ می‌بینم.

+چرا؟.

بعد از برقراری تماس سر بالا آورده.

هوسوک:چون دوست دوست دختر منه.

سر به عقب خم کرده و تو گلو با صدایی خفه می‌خندم.

+که اینطور.

.
..
...

این ستاره پایین برای درخشش بیشتر به لمس تو نیاز داره؛ ازش دریغ نکن.

.
..
...

ووت و کامنت یادتون بیبی‌⁦⁦( ◜‿◝ )♡⁩

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Nov 16 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

IMMORTAL WILD Where stories live. Discover now