جورجیان هووارد افسانه فارق التحصیلی و دخترفوق العاده بل جنوبی نامزدش را در محراب کلیسا ترک کرد درست وقتی که فهمید اون نمیتونه با کسی که به اندازه ی پدربزرگش سن داره ازدواج کنه مهم نیست که طرف چقدر پولدار باشه.
جان کوالسکی کاملا غیرعمدی به اون کمک کرد که فرار کنه و جان وقتی خیلی دیر شده بود فهمید که عروس کارفرماشروفراری داده بود! در اوج حرفه اش هاکی این پسر بد به نظر نمیاد که بتونه ناجی کسی باشه ولی بود.
مهم نیست چقدر این فرشته ممکنه زیبا باشه ولی یک شب طولانی که پیش روشون بود رو ساخت. یک شب بیش ازحد شهوانی برای خودداری از وسوسه شدن!
وقتی که جورجیان و جان دوباره همدیگرو ملاقات کردند جورجیان تو راه تبدیل شدن به فرد محبوب سیاتل بود و جان روز های جهنمی اش رو پشت سر گذاشته بود. ولی اون شکه شد وقتی فهمید که تنها شب به یادموندنی اونها دربهشت یک دختر رو ساخته!واون تصمیم گرفت که قسمتی از زندگی اون دختر بشه!
جورجیان عاشق جان شده بود هفت سال پیش از لحظه ای که اون سوار کروت (اسم یه ماشینه)قرمزرنگ جان شده بود ولی نمیخواست که قلبش رو دوباره درمعرض ریسک قرار بده .
آیا اون مرد واقعا تغییر کرده بود؟
وآیا جان ریسک تحمل خشم و غضب کارفرماش رو میپذیره که یه شانس دوباره داشته باشه تا ثابت کنه که این بار عشقش بی پایانه؟
------------------------------------------
"من باید از اینجا برم میتونی کمکم کنی؟"
یک لبخند گوشه لب جان شکل گرفت وقتی که اون پرید توی کروت.جورجیان به نظر میومد که با بی میلی از زیر بغل تا ران در ساتن پوشونده شده.پاهای اون خیلی بلند و برنزه بود و اون یک جفت کفش پاشنه بلنده پاش کرده بود.جان از دور زدن با ماشین دست برداشت.
"اوه نه"جورجیان ناله کرد"من واقعا گند زدم"
"من میتونم تو رو برگردونم"اون پیشنهاد داد.
"خیلی دیر شده من الان دیگه این کارو انجام دادم و سیسی میخواد منو بکشه من اون رو اونجا تنها ولش کردم اون میخواست یه دسته گل از یاس بنفش و رزهای صورتی بگیره و من فرار کردم! درحالی که سیسی از تدارک دیدن بدش میاد سیسی فکر میکنه اون یه شهوت پرست و پیر و لپرکانه(لپرکان یه موجود خیالی که قد خیلی کوتاهی داره و با ریش و کلاهه منظورش همون کوتوله است!)
یه حس واقعا بد به پشت جان برخورد کرد"ولی سیسی که عروس نیست هست؟"
"نه"جورجیان به اون با چشمای درشت و سبزش خیره شد و سرش رو تکون داد"من عروسم ومن نمیتونم باورکنم که ویرگیل رو در محراب ترک کردم!
YOU ARE READING
Simply irresistible(chinooks hocky team series)persian translation
Romanceاین داستان رو خودم ترجمه میکنم و اگه استقبال بشه و وت بدین زود به زود میزارم داستان درمورد دختریه که روز عروسیش عروسی رو به هم میزنه و عشق جدیدی براش به وجود میاد... این رمان از رمانای ریچل گیبسون و فروش خیلی خوبی تو آمریکا داشته من تاحالا ترجمه ف...