پنجره

2.9K 321 34
                                        

چراغ خاموش بود ، رو تخت مشغول خوندن پی دی اف حقوق مدنی تو لپتاپش بود که نگاهش به پنجره روبروش افتاد دید یه پسر از کمر به بالا پشت پنجره بهش خیره شده. با یه جهش پرید لامپو روشن کرد ولی کسیو ندید. دوید سمت پنجره که ببندتش ولی با دیدن ارتفاع یادش اومد که طبقه سوم زندگی میکنه..

داستان های ترسناک کوتاهOù les histoires vivent. Découvrez maintenant