"6"

2K 470 72
                                    

"هیدروژن،لیتیم،سدیم‌،روبیدیم،باریم‌‌،سزیم،استرانسیم.اه لعنتی بازم غلطه!"

لیام فحش داد و یه بار دیگه گروه اول جدول تناوبی رو تکرار کرد.
چشماش رو بسته بود و بلند بلند میخوند.

"هیدروژن،لیتیم،سدیم،پتاسیم،روبیدیم،سزیم،استرانسیم."

"فرانسیم"

زین تصحیح کرد و با ناله‌ی لیام مواجه شد.مو طلایی چشم‌هاشو باز کرد و یه ورق بیرون کشید تا بقیه تمرینش رو روی اون انجام بده.

"صبح بخیر لیام.امتحان شیمی داری؟"

"بله.از جدول تناوبی."

"میتونی بلند بخونی من مشکلی ندارم."

زین انگار که ذهن لیام رو خونده باشه گفت.

"من یاد نمیگیرم."

لیام با حالت زاری گفت و سرش رو به دیوار شیشه‌ای ایستگاه تکیه داد.

"ممکنه اشکال از نحوه‌ی خوندنت باشه.میتونم کتابت رو داشته باشم؟"

لیام مودبانه سر تکون داد و کتاب مرتب و تر و تمیزش رو به زین داد.زین عادت به دیدن پرونده‌های بزرگ و پر از نوشته داشت و کتاب لیام به نظرش زیادی تمیز و سفید اومد.

زین از روی هر گروه یه بار بلند خوند و از لیام خواست تا تکرار کنه و وقتی اشتباه می‌کرد؛دوباره میخوند و دوباره تکرارش رو از لیام میخواست.

اون میخواست یه بار دیگه از لیام بپرسه ولی اتوبوس لیام رسید و وقت نشد.

°•لیام بلند تشکر کرد و سریع وارد اتوبوس شد؛

زین لبخند زد ولی لیام رفته بود.•°

|•|•|•|•|•|•|•|•|•|•|•|•|•|•|•|
ای کسانی که میخوانید،وقتی هیچی نمیگید من حس میکنم دارم کسشعر تحویلتون میدم.
حالا من غر نمیزنم شماعم هر از چند گاهی یه چیزی بگید ببینم دارم چ گهی میخورم=\

Golden |°•Ziam Mayne•°|Where stories live. Discover now