« فقيه سخنان على را قطع مى كند: اين روايت ها و احاديث در تاييد نوروز و سيزده ساخته و پرداخته علويان است، همه آنها جعلى است. جشن ها و رقاصى ها و عياشى ها، مردم را از دين بيرون مى كنند. ما نبايد اجازه بدهيم تا مردم دين و فرامين خدا را فراموش كنند.
على مى گويد: مگر خداوند با شادى مردم مخالف است؟
فقيه جواب مى دهد: شادى همان لهو و لعب است، شادى يعنى چه؟ آدم در اين جهان آمده است تا آزمايش بدهد، رنج ببرد، عذاب ببرد تا صيقل بيايد و جنات عدن را صاحب شود.
على مى خندد: پس بيخود نيست كه خيام وعده سر خرمن نمى دهد و مى گويد اين نقد بگير از آن نسيه گذر...»/ خيام و اين جهان فرسوده
نوشته ى سياوش اوستا /