« ناگهان با ميل شديدى به مردن و حالتى ريشخندآميز انديشيد: البته يك عشق مى تواند اينهمه را سر و سامان دهد.
گاهى صبح ها تنهايى به همين نحو به سراغش مى آمد. تنهايىِ بد، همان كه خردت مى كند و نه آنكه يارى ات دهد تا نفس بكشى.»/ پرندگان مى روند در پرو مى ميرند
نوشته ى رومن گارى
برگردان ابوالحسن نجفى /