●○جادوگر گیسو●○

59 13 2
                                    

Pov louis
اوه دلم بدجور برای آب تنگ شده بود.
داشتم بعد از یه هفته تو آب شنا میکردم. خب تا حالا ترسم نریخته بود. ولی هری راس میگه اگه من از آب ممنوع بودم برام آبشش نمیزاشتن.
تو خودم بودم که صدای هری باعث شد سکته کنم.
ه_تونستم لویی تونستم.
 _چی ؟ چیو تونستی؟
ه_شاخام درومد.
_وات د هل؟ فک‌ کردم نداریشون .
ه_ خودمم نمیدونستم دارمشون.
_هی بزار ببینمش
سرشو آورد جلو به دو تا شاخ جذابی که رو سرش بود نگاه کردم. آروم دستامو روشون کشیدم.
_اونا فوق العادن پسر
ه_ممنون
درحالی که سرخ شده بود زمزمه کرد.
همونجور که دستم رو سرش بود یدفه با دست راستم تو آب کشیدمش .
ه_jerk
با فریاد گفت.
_حرص نخور قند عسل شاخات میوفته
از حرص خوردنش خندم گرفته بود .
_شبیه گربه ای شدی که میخوان حمومش کنن.
ه_یادت نره تاملینسون اگه من گربم تو ماهی ای.
به سمتم حمله کرد و منو زیر آب کشید.
تقریبا داشتیم تو آب با هم کشتی میگرفتیم که نفسش گرفت و هردومونو بالا کشید.
__________
هی گایز تصمیم گرفتم ازینجا روال داستانو تغییر بدم.
یکم رمانتیک جناییش کنم .
البته آرامش لریو فعلا بهم نمیزنم تا ببینم چی میشه...
فقط میشه خواهش کنمممم ووت بدید؟
در عوض منم داستانو بهتر میکنم اگرم داستانو دوس ندارین ایرادامو بگین تا رفعشون کنم
من یسری برنامه های فوووووق کول برای ادامه دارم که ازین حالت مسخره دربیاد پس شمام کمکم کنید
💜خییییییللللییییی لاو یوتونم🖤
مرسی که با نگاه‌های گرمتون منو یاری میکنین😂😂😂😂
تا پارت بعد خدا یارو نگهدارتون😂😂😂

Taboo[larry_stylson]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang