د.ا.ن زیناز خواب بیدار شده بودم و دستای لیامو دور خودم حس میکردم و پاهاش که تو پاهام پیچیده.
نمیتونستم قلت بزنم. دستای لیام بدجوری سفت تو دستام بود. بیخیال شدم و همون جا موندم
دیشب عالی بود...وقتی تمام بدنمو با بوسه هاش خیس میکرد و با دیدنم ذوق میکرد و ناله هامو دوست داشت...وقتی غر میزد که چقد تنگم...
خندم گرفت با فکر کردن بهش و باعث شد لیام بیدار شه.
با اخم موقع خواب بهم نگاه کرد و خندید و بلند شد و رفت تو حموم و داد زد : هی زین من میرم حموم
"باشه" گفتم و دوباره اومد جلوم : گفتم دارم میرم حمومااا
-: خب برو .منم صبحونه رو حاضر میکنم
یکی زد تو پیشونیش: زین دارم میرم حموووووم
یه دقیقه نگام کرد و بعد زدم زیر خنده : باشه بابا کشتی خودتو. وایسا یه حوله بردارم بیام باهات
+: نمیخواد همه چی هست بیا فقط.
پوفی کشیدم و رفتم تو حموم : لیام وات د فاک؟ اصلا بهت نمیاد انقد رومانتیک باشی
خنده ای کردم و رفتم دم وان : واقعا گل رز صورتی تو آب؟؟اونم با بوی نارگیل؟؟؟ وای لیوم واقعا عاشقتم!!
بلند زدم زیر خنده باعث شد از پشت بیوفتم تو آب وان و کمرم تیر بکشه.
لیام اومد پیشم و کمرمو یکم مالید: هی خوبی؟
-: الان خوبم ددیییییی
با شیطنت گفتم و خودش اومد تو آب و منم سریع نشستم رو پاش و دستمو دور گردنش حلقه کردم : میدونستی دوست پسرم خیلی هاته؟؟
-: میدونستی تو اینجوری خوشگل تری؟
+: چجوری؟
-: موها و صورت خیست...وقتی دستت دور گردنمه و مای گاااد...زین تو وقتی وقتی اه وقتی شت وقتی که-
به دستپاچگیش خندیدم: وقتی اینجوری روتم و دارم روت تکون میخورم و تو نمیدونی چی بگی و فقط داری لبتو گاز میگیری خودتو کنترل کنی؟ نترس ددی من مشکلی ندارم خودتو کنترل نکن
خندیدم و اون از زیر پام گرفتم و اورد بالا تر
(میدونین چیه؟؟بی شوخی هر سری اومدم اسمات بنویسم ریدم خودتون فرضش کنین دیگ😐😂یا سی ام بذارین بقیم بخونن💙)
همونجوری ک لبشو گاز گرفته بودم و ناخونام تقریبا تو بدنش بود آروم آروم کنارم نشست و گفت: خب تو آبیم لازم نیس پاک کنم دور و برمونو
نگاش کردم: میدونستی قورباغه ها تو آب میکنن؟؟
-: واااات؟ این وسط قیافه ی من شبیه قورباغه بود که یادش افتادی یا خودت؟؟
ESTÁS LEYENDO
Irresistible
Fanfic[completed] حادثه های کوچیک... اتفاقات بزرگ... تغییرسرنوشت... یه دیدار ساده... یه اتاق با نور و در و دیوار سفید.... یه پرونده ی قتل... یا یه عشق ابدی.... اینا همش داستان زندگی من و توئه.... نمیدونم پایانش طناب دار دور گردنمه یا دستای گرم تو... ولی...