- ایزی محض رضای خدا بشین! سرگیجه گرفتم.
ایزابل روی صندلی کنار کلاری نشست: چرا باید یه نفر به خودش زحمت بده جنازه رو تا جنگل ببره و رها کنه؟- شاید میخواسته پنهونش کنه
- پس چرا اتیش نمیزده؟ یا دفنش نمیکرده؟
- سوال خوبیه! جواب خوبی هم براش داری؟ چون نظر من فقط روی شورشه! کلاری گفت.
- شورش؟ یا پاپوش برای مگنس؟ جیس با شک جواب داد.
کلاری رو به جیس پرسید: چرا مگنس؟ایزابل دوباره بلند شد. نقشه ی روی میز رو پهن کرد. پنج مهره سفید سرباز از صحفه ی شطرنج مورد علاقه اش برداشت و روبه روی کلاری ایستاد. کلاری که همه ی حرکاتشو دنبال میکرد گفت: خب؟
ایزابل توضیح داد: اینجا اولین قتل اتفاق افتاد. دوتا خاکی
کالری تائید کرد: درسته!
ایزابل سرباز رو گذاشت.- دومین قتل، دوتا از بچه های شب بودن، خون اشام ها. سومی دوتا سیلی و اخرین گروه قتل دو تا گرگینه.
جیس جوری که انگار با خودش فکر میکرد گفت: ممکنه گروه پنجم خودمون باشم..
- ممکنه. ایزابل جواب داد: تا الان همه بدنبال قاتل بودیم بدون اینکه بپرسیم چرا؟ دلیل قتلشو شورش میدونستیم و دستگیر شدن مگنس هم سرگرممون میکنه که بیگناهیشو ثابت کنیم. ولی فکر نکنم فقط یه جرقه برای شورش یا پاپوش باشه!
جیس نگران شده بود: بهتره با الک هم صحبت کنیم. هرکی که هست. هر نقشه ای که داره. مطمئنن تا الان خیلی به هدفش نزدیک شده.
صدای اژیر بلند شد. از شیشه ی بالای در نور قرمزی به چشم میخورد. هر سه با نگرانی بیرون رفتن. کلاری
دست دختری که رد میشد رو گرفت و پرسید: چی شده؟- دو جسد دیگه پیدا کردن هردو شکارچی سایه بودن.
ایزابل با شنیدن جواب گفت: من میرم دنبال الک شما هم برید ببینید دقیقا کجا این اتفاق افتاده.
الک و ایموجن بحث میکردن. یکی از شکارچی ها بطرفشون اومد. ایموجن گزارشات رو گرفت و همونطور که بررسی میکرد گفت: میتونی بری لایتوود.
ایزابل جلوتر رفت: چیزایی هست که باید در موردش صحبت کنیم.
ایزی پنجمین مهره ی سفید رو گذاشت: و شکارچیان سایه!
الک، ایزابل، جیس و کالری دور میز ایستاده بودند و به نقشه خیره شده بودند. کلاری مدادی که بین موهاش فرو برده بود رو بیرون کشید. موهای نارنجی رنگش باز شدن و دورش ریختن. بین سرباز های سفید خطی کشید و بهم وصلشون کرد. یک پنج ضلعی. الک انگشت اشارشو وسط پنج ضلعی گذاشت: اینجا سرش و بلند کرد و به جیس نگاه کرد. ناخوداگاه باهم گفتند: امکان نداره!
YOU ARE READING
Mea culpa
Fantasyدرست وقتی که یه وارلاک تصمیم به قربانی کردن دنیای زیرین میگیره به موسسه حمله میشه! چی میشه اگه موسسه به مگنس بین شک کنه؟ وارلاکی که رد نشانش رو همه قتل ها باقی مونده...