وقتی که رسیدیم به پارک نشستیم روی تاب در حالی که دست های هم رو گرفته بودیم.
((من واقعا دوستت دارم جیمین))
((من هم دوستت دارم یونگی))
و بعد من سرم رو ردی شونش گذاشتم. میتونستم بوش رو حس کنم. مردونه با کمی چاشنی شیرین.
((جیمین؟ چرا داری من رو بو میکنی؟))
متوجه شدم که دارم درست مثل یه سگ اون رو بو میکنم(😐😐😐)
((اُو متاسفم. تو بوی خیلی خوبی میدی.))
((ممنونم)) سرش رو روی موهای من خم کرد((تو بوی هلو میدی))
ریز خندیدم.((این خوبه؟))
((من هلو رو دوست دارم.))
لبخند زدم و سرم رو برگردونم روی شونه هاش.
YOU ARE READING
ʚ𝙣𝙚𝙞𝙜𝙝𝙗𝙤𝙤𝙧𝙨ɞ
Romance[C O M P L E T E] جیمین همسایه ی جدید یونگیه و یه کراش تقریبا بزرگ روش داره..... چی میشه وقتی که در خونه ی جیمین به صدا در میاد و یونگی پشت دره؟؟؟ (Translated) Cover:kallamari