❄ برف ❄

1.4K 447 118
                                    

روز ها پشت سر هم می گذشت و بک تموم سعیشو برای نادیده گرفتن چان به کار می برد.

*
فلش بک :

سگ قهوه ای با شور و شوق سمت بکی دوید که مشغول بازی با گلوله کاموای قرمز بود.

با سرعت گلوله رو از زیر پنجه های نرم بک کشید.

بک با چشمای گشاد شده و گوشای سیخ شده به سگ دیوونه ای زل زده بود که گوله کاموا رو به اینور و اون ور شوت میکرد و دوباره خودش میرفت دنبالش.

*

بک به سختی خودشو بالای میز کشید و دکمه اسپیکر متصل به کامپیوتر اتاق ماری رو فشار داد.

آهنگ مورد علاقش پخش شد.آروم روی پنجه های پاش بلند شد و شروع به تکون دادن بدن تپلش شد.

مطمئنن اگه ماری از این صحنه فیلم میگرفت و تو توییترش پخش میکرد صاحب یکی از پربازدیدترین ویدیوی مربوط به گربه ها میشد.مطمئنا اون حاضر می بود برای دوباره دیدن این صحنه همه ی بیسکوییت های ماهی شکل مغازه کوچیک نزدیک خونشون که بک چند بار به اونجا رفته بود رو بخره.
بک تصمیم گرفت که این تواناییشو به صاحب عزیزش نشون بده و در ازاش بیسکوییت مورد علاقشو دریافت کنه.

متاسفانه همون لحظه چان با انرژی فوق العاده ای وارد شد و مثل دیوونه ها شروع به چرخیدن دور اتاق  کرد.

بک با تعجب بهش خیره شده بود و تنها کاری که تونست برای کنترل کردن سگ _به نظر خودش پیش فعال _انجام بده،خاموش کردن اسپیکر بود.

*

بک به آرومی مشغول خوردن شیر داخل ظرف مخصوصش بود که چان با شیطنت پنجشو پشت گردن بک گذاشت و با فشار سرشو داخل ظرف شیر برد و بعد از چند ثانیه با تمام توانش فرار کرد.

البته که اینبار بک نتونست ساکت بمونه و بلافاصله شروع به تعقیب چان کرد.

وقتی ماری به خونه برگشت ، کف خونش رو پر از لکه های سفید و گربه ای که با خشم از روی کاناپه به سگ مظلومش(البته فقط از نظر خودش) زل زده بود و زیر نظرش داشت ، دید.

*
پایان فلش بک:

بالاخره اولین برف سال شروع به باریدن کرد.

بک از پشت پنجره مشغول دیدن دونه های سفید برف بود که پشت سر هم پایین میومدن و آروم روی همدیگه می نشستند.

همون لحظه صدای پارس سگی که بهش لقب بدبختی این روزاش رو داده بود به گوشش رسید که با زبون آویزون و چشمایی که از ذوق برق میزد، سمت گربه ای رفت که الان به طور پوکری فقط منتظر بود تا دوباره بدبختیاش نازل شن .

"بهتره صورت زشتتو ببری کنار احمق وگرنه سیبیلامو میکنم تو چشت" و کمی صورتش و سمت چان خم کرد.

🐾You look like fish biscuits 🐾Where stories live. Discover now