روز ها پشت سر هم می گذشت و بک تموم سعیشو برای نادیده گرفتن چان به کار می برد.
*
فلش بک :سگ قهوه ای با شور و شوق سمت بکی دوید که مشغول بازی با گلوله کاموای قرمز بود.
با سرعت گلوله رو از زیر پنجه های نرم بک کشید.
بک با چشمای گشاد شده و گوشای سیخ شده به سگ دیوونه ای زل زده بود که گوله کاموا رو به اینور و اون ور شوت میکرد و دوباره خودش میرفت دنبالش.
*
بک به سختی خودشو بالای میز کشید و دکمه اسپیکر متصل به کامپیوتر اتاق ماری رو فشار داد.
آهنگ مورد علاقش پخش شد.آروم روی پنجه های پاش بلند شد و شروع به تکون دادن بدن تپلش شد.
مطمئنن اگه ماری از این صحنه فیلم میگرفت و تو توییترش پخش میکرد صاحب یکی از پربازدیدترین ویدیوی مربوط به گربه ها میشد.مطمئنا اون حاضر می بود برای دوباره دیدن این صحنه همه ی بیسکوییت های ماهی شکل مغازه کوچیک نزدیک خونشون که بک چند بار به اونجا رفته بود رو بخره.
بک تصمیم گرفت که این تواناییشو به صاحب عزیزش نشون بده و در ازاش بیسکوییت مورد علاقشو دریافت کنه.متاسفانه همون لحظه چان با انرژی فوق العاده ای وارد شد و مثل دیوونه ها شروع به چرخیدن دور اتاق کرد.
بک با تعجب بهش خیره شده بود و تنها کاری که تونست برای کنترل کردن سگ _به نظر خودش پیش فعال _انجام بده،خاموش کردن اسپیکر بود.
*
بک به آرومی مشغول خوردن شیر داخل ظرف مخصوصش بود که چان با شیطنت پنجشو پشت گردن بک گذاشت و با فشار سرشو داخل ظرف شیر برد و بعد از چند ثانیه با تمام توانش فرار کرد.
البته که اینبار بک نتونست ساکت بمونه و بلافاصله شروع به تعقیب چان کرد.
وقتی ماری به خونه برگشت ، کف خونش رو پر از لکه های سفید و گربه ای که با خشم از روی کاناپه به سگ مظلومش(البته فقط از نظر خودش) زل زده بود و زیر نظرش داشت ، دید.
*
پایان فلش بک:بالاخره اولین برف سال شروع به باریدن کرد.
بک از پشت پنجره مشغول دیدن دونه های سفید برف بود که پشت سر هم پایین میومدن و آروم روی همدیگه می نشستند.
همون لحظه صدای پارس سگی که بهش لقب بدبختی این روزاش رو داده بود به گوشش رسید که با زبون آویزون و چشمایی که از ذوق برق میزد، سمت گربه ای رفت که الان به طور پوکری فقط منتظر بود تا دوباره بدبختیاش نازل شن .
"بهتره صورت زشتتو ببری کنار احمق وگرنه سیبیلامو میکنم تو چشت" و کمی صورتش و سمت چان خم کرد.
YOU ARE READING
🐾You look like fish biscuits 🐾
Short Story《ᴄᴏᴍᴘʟᴇᴛᴇ》 بک گربه ی تنبل و لوسیه که عاشق ولو شدن روی کاناپه و دیدن کارتون مورد علاقش و البته خودن بیسکوییت های ماهی شکله.همه چی عادی بود تازمانی که ماری تصمیم میگیره یه سگو به خونش بیاره اونموقست که غریزه گربه ایه بک به کار میوفته و ... ☘عنوان: You...