"فراموشی"

353 63 225
                                    

من از خنده خسته م
من از سیگار خسته م
از تظاهر های الکی
نارفیق ها و خیانتا
چرا دروغ جانا
من از نبودنت هم خسته ام....

-------------------------------------------------------
"نکن موهامو نکش ؛ اهای پسره اذیتم نکنا اگه اذیتم کنی ااز پیشت میرم اصن دلت میاد اخه ...."
ناخوداگاه لبخند میزنم به نگاه مظلومت به چشمای زندت اخ عزیزکم چرا انقدر زیبایی ! کمی به فکر این دیوانه مجنون باش بیرحم .

دستم رو به سمتت دراز میکنم اما این شیشه ی مزاحم نمیذاره لمست کنم چرا ازین چهارچوب بیرون نمیای؟ دلم برای موهات تنگ شده ! مگه نمیدونی دلم لابه لای پیچش موهات گیر کرده نامرد.!

همه بهم میگن فراموشت کنم من هم تمام اون پنج سال 7ماه و 26روز رو فراموش کردم . حتی اخرین مکالمون هم که 6ماه و 23 روز و 16ساعت پیش بود یادم نمیاد.میبینی چه خوب فراموشت کردم ؟

حتی وقتی دوستت نایل گفت قراره به دوست دخترش گل رز بده و تو حسودی کردی و گفتی که کاش یکی اینکارو برات انجام میداد من نبودم که صد تا شاخه گل رز قرمز برات فرستادم و ساعتها منتظر موندم که صورت متعجبتو ببینم نه عزیزکم من نبودم من دارم فراموشت میکنم...

امروز وقتی توی همون کافه همیشگی نشسته بودم دوتا مرد کنارم نشستن .قرار بود ازدواج کنن ولی اختلاف داشتن. فکر نکن کنجکاوی کردم عروسکم اونها زیادی بلند صحبت میکردن یاد روزی افتادم که روی صندلی همین کافه باهم درباره ازدواجمون صحبت کردیم .مرد موقهوه ای کنارم چشماش پر از کلافگی بود و از اجباری بودن این ازدواج صحبت میکرد اما پسر مو مشکی روبروش ...

چشماش رو میشناختم هرروز توی آینه با این چشمها روبرو میشدم چشمهای پر از عشق که سعی دارن توسط صاحبشون پنهان بشن دلم میخواست بلند بشم و بزنم رو شونش و بگم "عشق از بین نمیره پسر جون مقاومت نکن، پنهانش نکن که وقتی بیاد خیال رفتن نداره" میبینم که دوتاشون بلند میشن و قصد رفتن دارن من هم باید برم و قصدی برای اومدن به کلاسی که تا چند ساعت دیگه داری ندارم مگه یادت رفته؟ دارم فراموشت میکنم.

اروم اروم به سمت بیرون قدم برمیدارم چند قدم جلوتر اون دوتا مرد دست توی دست هم راه میرن ناخوداگاه لبخندمیزنم وقتی سوار ماشین میشن تا حرکت کنن ناخوداگاه فریاد میزنم:

(خوشبخت بشی مرد! این مو مشکی جذاب دوستت داره از دستش نده)

میبینم که روی لب دوتاشون یه لبخند محو میادو دست هم رو محکم تر میگیرن پسر مو مشکی اروم به سمتم برمیگرده و متشکرم رو لب میزنه.

کسی چی میدونه شاید سرنوشت اونها با یک دعا و حرف ساده تغییر کرده بود

نگاهی بهش میندازم و سری تکون میدم امیدوارم پیش ارامشت بمونی و از دستش ندی.

(هزار بار آمدم خطت بزنم از قلبم
خود خودت را
یادت را
اسمت را
اما
فقط قلبم پر شد از خط خطی های عاشقانه...)

_________________________________________
اینم پایان این پارت :) امیدوارم دوسش داشته باشید چون خودم دوسش دارم و امیدوارم همتون خوشبخت و شاد باشید و هیچ وقت ناراحت غمگین نشید

من خودم به شخصه هر وقت یه عروس دوماد میبینم با اینکه نمیشناسمشون دعا میکنم خوشبخت شن ؛)

و بچه ها یه سوالی داشتم انقدر قلمم بده؟ کمتر از نصف کسایی که میخونن ووت میدن لطفا اگه اشکالی میبینید دارم بگید خوشحال میشم برطرفش کنم چون من واقعا گفتم که من عالی نیستم حتی خوب هم نیستم پس اگه انتقادی هس بگید:)
کلی قلب ابی و ارزوی سلامتی💙
نرگس

fly with me (L.S)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora