[:part17:]

473 92 11
                                    

New message to fakeliampayne *

زی:آووو این نزدیکه

زی:همونی ک بهم گفته بودی :)

زی: واییی تو صورتت خیلی کیوتههه .من فقط میخوام صورتت رو بگیرررم و فشارششش بدم و اصن تمومش هم نکنممم

زی:اوووییی تو بینییت خیلی کیوته هولییی مولییییی*_*

زی:و ابروهااات وای خدا وایییی خدااا

زی: من کلا ابروی مورد علاقم اینه ک هم پر باشه هم کیوووت و توهم دقیقا همون ابرو رو دارییی

زی: و لبتتتت!!!!

زی: من لبتتت رو خیلییی دوستتت دارررم خیلیییی!!!

زی:لیااام

زی:لیام لیام لیام لیامممم لیماااا

زی:ددی لیمااا :)

زی: چ بهت میاد لیماا ههه

زی:باشع باشهععع من گرفتمممم

زی:تو باز داری بی توجهی به من میکنی بخاطر دیشبببب

زی: خیلی معذرت میخوام اخه خیلی مونده بودم

زی:به خاطر اینکه خببب دلیل فاکینگش معلومههه برای دیدنننن تووو وایی

زی: من هیچ وقت به این فکر نمیکردم ک این اتفاق بیوفته :(

زی: و تووو دقیقا همونووو ک فکر نمیکردم رووو گفتی !!!

زی: من خیلییی استرس و ترسیده بودددم :"(

زی: منظورم اینه ک کی میدونست ک من قراررره اون ادمییی باشممم ک قراره تورو ببینه اوف خدا

زی: تورو خدا از دستم عصبی نباش

زی: لطفا جوابم رو بده :(

زی: من خیلی خوشم میاد ک تورو ببینم ولی فکر نمیکنم ک آماده باشم براش

زی:به خصوص بعد از اون چیزایی ک من بهت گفتم

زی:شتتت

زی:من باید خودمو آماده کنممم

زی: من نمیخوام وقتی ک فردی داریم همدیگرو میبینیم ددی صدااات کنم اومای گاددد !!!

زی:یا غششش کنم یا چیزای دیگع

زی: ولیی اینا صادقانه بگم اتفاق میوفته :)

زی: و مننننن اصنم اعتماد به نفسس تو خودم ندارررم ک تورو ببینممم

زی: .....

زی:تورو خدا باورم کن

زی:لیام:(

زی:اههههه دارم با دیوار حرف میزنم انگار

زی:بروووو بابااااا اصنننننن هیچ وقت نمیخام ببینمتتتتتت !!!!

زی:برووو به جهنممم

******
شتتتتت😹😹

Hey Hey Daddy😻(ziam)Where stories live. Discover now