[:part28:]

477 75 34
                                    

New message to fakeliampayne *

زی:به نظرت قبوله ک من برم کلمه «هاها» رو روی دستم تتو کنم ؟؟

Fakeliampayne:چرا هاها؟؟ یه کم عجیب غریبه ها

زی:هااا؟؟

زی:منننن نمیتونمممم درکت کنممم واقن اههه

زی:تو چطور میتونی چنین چیزیییی رو فراموش کنییی هاان؟؟

Fakeliampayne:گیج شدم!!

زی:کلمه هاهااا اولین مسیجت بود ک تو بهم دادی

زی:چیزی ک خیلی مهمه و بزرگه بخاطر همینه ببین ب کجا ما رسیدیم؟؟

زی:و اینکه من ک دارم با خواننده مورد علاقم حرف میزنم و بهش میگمممم میخوام بهت بلوجاب بدم در حالی ک قبل از اون ۴۲ روز گذشته ک اینارو بهت گفتممم!!

Fakeliampayne:اوخییی تو روزشماری داری میکنی لحظات آخر رو ای جون چ کیووت*-*

زی:خفه شوووو و دهنت رو ببندددد

زی:و اینکه معلومه منه فاکی روزشمارییی میکنم لحظات آخر روووو!!!

زی: و اینکه من قراره بیبی ایرلندی خودم رو ببینمممم و هی حس میکنم اصن آمادگیش رو ندارررم

Fakeliampayne:و؟؟؟

Fakeliampayne:و چیز مهمی ک  قراره اتفاق بیوفته اینه ک قراره منو ببینی و قراره خیلی چیزای جالب و هات اتفاق بیوفته  😏😜مگع ن زینی؟؟

زی: برای ۵ دقیقه فقط انقدر درتی و منحرف نباش لطفا

Fakeliampayne:اوووو ینی من اشتباه میکنممم ک یکی انگار بهم قبلا گفت «منو به فاک بده لیام پین»هووم؟

Fakeliampayne:و کی بهم گفت بزار یه دانشی از دیکت داشته باشم ددی؟؟« منظورش سایز دیک و این چیزاس »😹

زی:وایییی لیااام تمومش کن ای خدا

زی:این اصن قبول نی

Fakeliampayne:ینی چی ک قبول نیس زینییی؟؟

زی:هوووف تو ک میدونی این کارام خیلی کیوته خب نباید به روم بیاری ک :)

Fakeliampayne:کی گفته ک اصن این کیوته؟

زی:بسه عههه تو داری گریموو درمیاری

زی:تو ینی فکر نمیکنی کارام کیوت بود؟؟

Fakeliampayne:امم منظورم اینه ک نمیدونممم والا من ک همشو خب دیدم

زی:خبب اممم... میدونستم دیدی خب!!

زی:ولی غیر از این

زی:تو بهم گفته بودی ک به کسی ریپلای نمیکنی

زی:ولی تو کردیییی اصن من چجور میتونم باورت کنممم

زی: تو بهم گفتی فقط به منننن ریپلای میکنیییی!!

Fakeliampayne:زیننن تو چجور میدونی ک من ریپلای کردم یا نههه؟؟

Fakeliampayne:زین؟؟

Fakeliampayne:منننن فقط شوخی کردممم برگرد ببینممم

زی:داری دروغ میگی بهم؟

Fakeliampayne:زیننن من قسم میخورم به غیر از تو به کسی مسیج ندادمممم به غیر از دو نفر آدما ک اومده بودن و هی میگفتن دوستت داریم و فلان و منم گفتم مرسی همین و بسسس

زی:خیلی خب

زی: و اینکه چی باعث شد تو بهم مسیج بدی و پیامم رو بخونی ؟

Fakeliampayne:من نمیدونممم من فقط پیام تورو دیدم و خندیدم و بخاطر همینه ک نوشتم اولش هاها

Fakeliampayne:و بعدشششش تووو شدی اولین نفری ک هی زود بهش جواب میدم و باهات سرگرم میشم ینییی باور نداری؟؟

زی:اوه

زی:باشه

Fakeliampayne:تو حالت خوبه ؟

Fakeliampayne:چیز بدی بهت گفتم ؟؟

زی:نه فقط داشتم راجب یه چیزیش فکر میکردم همین

Fakeliampayne:کدومش؟؟

زی :هیچی

Fakeliampayne:زییین؟؟؟

Fakeliampayne:چی شدهههه ؟؟

زی:سه شبه و من میخوام برم بخوابم

Fakeliampayne:ما همیشه تااا این ساعت بیداررر بودیم زین تو ک چیزی نمیگفتیییی؟؟

زی:میگممم من بهت فرداااا مسیجججج میددمم اوکییی؟؟

Fakeliampayne:نه زیننن هنوز نههه

Fakeliampayne:من نمیفهمم ک چ خبر شدههه؟؟

Fakeliampayne:زینننن؟؟

Fakeliampayne::(

******
زینی چش شده ینی😬؟؟
بمیرررم براش انقدر کیوت ناراحته :(

Hey Hey Daddy😻(ziam)Where stories live. Discover now