[:part36:]

470 68 64
                                    


به افتخار شمااا زود اپیدممم😎

لاو یووو اللل😭❤️

خودتان رو برای این پارت خعلی جذاب آماده کنید😈💦

******

[Let's start by Larry's pov first😎]

فیلم وقتی ک تموم شد لیام مثل این آدمایی ک خیلی توی کاری عجله داره سه تا پسرا رو از اتاق انداخت بیرون و درو بست و نایل یه چشم غره ای به دره بسته شده کرد .

لو:واس ما شاخ بازی درمیاره ددی کصخل ما !

نای:خببب لووو منم دیگه برررم ک خیلی خوابم میاد فردا قرار دارم باید برم بیرون پسس بای بای لری

وقتی از ما خدافظی کرد هری به راه رفتن نایل نگاه میکرد و بدون اینکه نگاهی به لویی کنه به سمت اتاق خودش حرکت کرد.

لویی هم اخمی ک تو صورتش داشت پشت سرش میرفت و اصن دیگ نمیتونست تحمل ناراحتی یا قهر کردن هری رو ببینه .

هری وقتی درو با کارت باز کرد داخل شد و رفت سمت یخچال کوچیکی ک اونجاس و یه شکلات فندقی برداشت و ولو شد روی تخت و یه تیکه کند و خورد و به صفحه خاموش تلویزیون خیره شده بود .

لویی یه نفس عمیقی کشید و رفت طرف ساکش و لباس راحتیش رو برداشت و دراورد و زیر چشمی به هری ک هنوزم به تلویزیون سیاه خیره بود نگاه کرد.

وقتی ک عوض کرد هری با دستای شکلاتی با گوشیش کار میکرد .این کاره هری خیلی رو اعصاب لویی بود و رفت اون طرف تخت و کناره هری دراز کشید اما نزدیکش نبود .

لو:بسه انقدر خوردی !

هری با این حرف لویی اخم گنده ای بهش کرد و با لبایی ک دورش شکلاتی بود بهش نگاه کرد و باعث شد لویی به لباش خیره شه

ه: مشکلیهههه؟؟ ارره؟؟ ب تو چه ک من دارم زیاد میخورم !!

لویی با کلافگی یه چشم غره بهش رفت و دستاش رو کمی مشت کرد و با حرص غرید

لو:هرییی!!! نمیخام فردا بلند شی هی مثل بچه ها گریه کنی و بگی دل درد دارم و فلان پس این کوفتی هارو زیاد نخور !!

هری بدون اینکه اهمیت بده انگشت های شکلاتیش رو میکرد تو دهنش و میک میزد و این کارش باعث میشد لویی زیر دلش ی چیزی تکون بخوره و به خودش لعنت بفرسته .

بعد میک زدن انگشتش بلند شد و لباس سفیدش رو دراورد و تتو های هاتش رو ب نمایش گذاشت و بازم میخواست بره سمت یخچال ک لویی بهش هشدار داد

Hey Hey Daddy😻(ziam)Where stories live. Discover now