"اگه همه چیز برعکس باشه چی؟
اگه پایان شب سیه سپید نباشه؟
اگه آخرتی نباشه و با مُردن نابود و تموم بشیم؟
اگه بجای هر روشنایی بعد تاریکی ، تاریکی بعد روشنایی بیاد چی؟"نگاهی به ستاره ها کرد.
"راست میگی باده ما کل روز منتظریم شب بشه حتی موقع خنده هامون ، آرامشمون یهو نگران میشیم که نکنه این آرامش قبل طوفان باشه؟ همش نگرانیم اتفاق بدی بیافته میگیم پشت هر خنده ای گریه ایست"