"لویی!"از حموم داد زدم.نمیتونستم ریملمو پیدا کنم.
"چی شده بیبی؟"قایمکی تو حمومو نگاه کرد.دید که لب مرزه گریه کردنم .سریع اومد سمتمو محکم بغلم کرد.
"نمیتونم ریملمو پیدا کنم." هق هق کردم و اون حتی محکم تر بغلم کرد.
"پیداش میکنیم،قول میدم. اگرم نکردیم ، یدونه جدیدشو واست میخرم .قول میدم پرنسس." اروم گفت .چشمام و بعدش پیشونیمو بوسید.
"ممنونم ددی." لبخند زدم و گونه هاشو با دستام قاب کردم.برای بوسه خم شدم ."عاشقتم ددی"
منو بیشتر نزدیک خودش برد و بوسه رو عمیقتر کرد. دستام راهشونو سمت گرنش پیدا کردن ،اونم دستاشو رو پشتم گذاشت و چنگشون زد.
"بیا بریم اتاق ،باشه؟"خیلی هات توی گوشم زمزمه کرد و من سریع دنبالش رفتم. هولش دادم رو تخت و بعد رفتم روش .روی روناش نشستم و از لذت چشماشو بست.
"بیا." ناله کرد و منو کشید رو خودش ،همو بوسیدیم.شروع کردم کوبیدن اون پایین بهش و اون شروع کرد به ناله کردن تو دهنم.با لبه تیشرتم ور رفت و سریع درش اواردم.
چرخید و الان اون بالاس. شروع کرد به بوسیدن و گاز گرفتن گردنم و بعدش با نوک سینه هام بازی میکرد.نفسمو حبس کردم و دوباره ناله هامو شروع کردم.
"اوه،لو،ددی خیلی خوبه." دستشو برد پایین شکمم و همونجا رو لمس میکرد.پنتیمو دراوارد و شروع کرد به زدن لیسای کیتنی رو کل دیکم. بعد بیشتر دیکمو کرد تو دهنش و شروع کرد به تکون دادن من اون تو.خیلی زود ناله های داغونی میکردم.
"اگه تمومش نکنی میام." هشدار دادم و تمومش کرد،لباساشو دراوارد.شروع کرد به بازی کردن با سوراخم و احساس خیلی لذتبخشی داشت.
انگشتاشو کرد تو دهنمو شروع کردم به ساک زدنشون.وقتی به اندازه کافی خیس شدن اَوَلیو به ارومی وارد سوراخم کرد. خب من باکره بودم و این اندازه جهنم درد داشت ،خیلی زود که اروم شدم احساس بهتری داشت.
"دومی." تیکه تیکه گفتمو شروع کرد به فشار دادن دوتاش داخلم.
خیلی زود به اندازه ی کافی اماده بودمو لویی داشت کاندومو رو خودش میکشید و اون بزرگو دراز بود.
روم خم شد و بوسیدم وقتی که شروع کرد به فشار دادنش داخلم. حتی بیشتر از انگشتاش درد داشت . دستشو میکشید رو دیکم ، سعی میکرد لذتو جایگزین درد کنه.
"عاشقتم بیبی."تو گوشم خیلی شیرین زمزمه کرد و اون باعث اروم شدن من شد و دیگه اونقدر درد نداشتم.
"م-منم ع-عاشقتم ددی."ناله کردمو اون بیشتر فشار داد .خیلی زود کامل داخلم بود و اون بزرگ بود.مثل این بود که یه نفر داره نصفم میکنه .شروع کرد به حرکت کردن ،اولش خیلی داغون بود ولی بعد هر ضربه بهتر و لذتبخش تر میشد.
"اوههههههه"چشام گرد شد وقتی به یه چیزی داخلم ضربه زد."اون چی بود؟" پرسیدم.
"پروستاتت."ناله کرد و دوباره بهش ضربه زد.
"اوه ددی،خیلی خوبه."ناله کردمو سریع تر شد.
"زیرم خیلی خوب بنظر میای،ببین چقدر عالی دیکمو تو خودت جا دادی." حرفای کثیف میزد و این باعث میشد بیشتر هورنی شم."تو ازش خوشت میاد پرنسس اه؟"
"اره ددی،خیلی عالیه." از لذت ناله کردم و میدونستم زیاد طاقت نمیارم .
"نیاز دارم بیام ددی."سرمو چرخوندم و چشمامو بستم ،لبمو گاز گرفتم.
"برای من بیا ، بیا پرنسس."دستشو میکشید رو دیکم ،محکم و سریع تا اونجایی که میتونست و لحظه بعد من روی تمام دست و شکمم اومده بودم.
خیلی طول نکشید که اونم داخل کاندوم اومد و سریع خودشو کشید بیرون .کنارم رو تخت دراز کشید .تمام چسبناکو کثیف بودیم ولی خوشحال بودم.باکرگیمو برای یه مرد عالی از دست دادم و اون لویی بود.
"عاشقتم."اروم گفتم و لبخند زدم و اونم بهم لبخند زد.
"منم عاشقتم،ولی میشه الان بریم حموم؟" پرسید ،خندیدمو و سرمو تکون دادم.
وسایلامونو برداشتیم و رفتیم حموم .و شاید ، فقط شاید من بهش بلوجاب دادم و اون بهم هندجاب داد.
شاید.
----------
HARRIET
Sat,13Jul
2:42 a.m
ESTÁS LEYENDO
Dangerously Pretty [L.S](Persian Translation)
Fanfic[Completed] "لویی چکار داری میکنی؟میتونن ما رو ببینن." "اهمیتی نمیدم پرنسس. فقط بذار ببوسمت. میتونم؟" "آ-آره." warning:boyxboy smut Written by: @Lovely-zianourry Translated by: @ItsHarrietStyles