Im Not Going To Lose Him

1.1K 200 65
                                    

ویمین

_تهیونگ میشه دوباره انجامش بدی
_ته
_چی؟
_ته صدام بزن و باشه دوباره انجامش میدم فقط نمیدونم کجاش مشکل دارم
_هی یه نفس عمیق بکش تو دیروز بدون مشکل این حرکتو انجام میدادی حالت خوبه خیس عرقی
_گفتم که دوباره انجامش میدم جیمین
_ب با باشه چرا داد میزنی من فقط نگرانت شدم
_میدونم ببخشید یه خورده حالم خوب نیست
_مشکی نیست بیا یه خورده امتحا..............
_چی شد
_اوه مای گاد
_چیه
_ببینم من چشمام مشکل پیدا کرده یا اونا واقعا لوهانو سهونن
_کج...... وتف
__داره میبوستش!! ؛😲بازم سهونه حتماخواسته اذیتش کنه
_اره اما لوهانی که من میشناسم تا الان باید فکه طرفو پایین میاورد اما اونو پسش نمیزنه
_نمیدو...... اه
_هی ت ت ته حالت خوبه
_اره چیزی نیست من میرم دست شویی تو ادامه بده

هونهان
_ببین جناب بیون من واقعا نمیدونم مشکلت با من چیه اما من دیگه واقعا از این موش و گربه بازی خسته شدم
_حیف شد چون من نمشدم
_گاد ببین خودت جنبه محترم بودن نداری
_تو هم ساکت شدن
_هع معلومه تو میخوای ساکتم کنی لپ کلام بیا تموم کنیم این دعوا رو کار جیمین و تهیونگ خیلی خوب شده
_قبول اما من میتونم ساکت کنم
_عمرا
شرط میبندی
_اره سر چی
_اگه من بردم جلو همه بهم پیشنهاد دوستی میدی به عنوان دوست پسرت و میگی همه این سگ بودنات از عشق زیاده
_هع تو خواب ببینی ولی قبوله منم اون ماشین پورشه سبزت بدجوری چشممو گرفته
_قبوله
خ و.................
سهون نذاشت لوهان جملش تموم شه و اونو به دیوار پشت سرش حول دادو لباشو کوبید رو لبای سرخ و خوشمزه ی پسری که مدتی بود ذهن سهون درگیر خودش کرده بودو تمام لجبازیاش برا نزدیک شدن بهش بود و حالا که لبای لعنتیشو چشیده بود اگه یه کام ازش نمیگرفت آروم نمیشد و همین که لو اونو پس نمیزد خودش یه جوری بهش اطمینان میدادکه پسر توی بعلشم بدش نمیاد پس با یه دستش به گردنش چنگ زدو بوسه رو عمیق تر کردو لب پایینی لو رو کشید تو دهنشو با ولع بوسید یه دستش راهشو به پشت کمر لو پیدا کرد تو خلا خالص بود که یهو به عقب کشیده شد میتونست کسی که پشتش بود رواگه دلیل خوبی نداشت به قتل برسونه مخصوصا این که پسر جلوش که سعی در قوی نشون دادن خودش داشت با این لبای سرخو گونه های رنگ گرفته حسابی توبغلی و کوچولو شده بود با دیدن وی خواست سرش داد بزنه که با دیدن چشاش فهمید اوضاع خوب نیست پس دستشو دور بازوی وی حلقه کردو روبه آفوردیته *خشک شده روبروش گفت منتظرتم با یه چشمک ازش دور شد
با غرشی که از وی دراومد دستشو کشید و به سمت بیرون بردش با حس ناخونای وی تو گوشت دستش غریدو با چشم های سبز کشندش که تغییر داده بود به چشم هاش نگاه کرد
_وی چت شد هنوز تا ماه کامل مونده
_نم اه نمیدونم
_خدا خدای من شم شما
_سه سه هون
_از این جاببرشون
_ و وی
_با نعره ای که کشید سهون دست لوهان و جیمین رو کشید
_ولم کن
_جیمین
_سهون ولم کن اون بهم آسیبی نمیرسونه
_لعنت بهت
جیمین دست خودشو از تو مچ سهون آزاد کرد و رفت سمت وی
_هی ته تهیونگ حالت خوبه
_(ته با حالت نیمه تبدیل و چشم های ابی با یه غرش گفت) ازم دور شو

جیمین

میدونستم در واقع کاری که میکنم حماقت کامله اما خطرشو به جون خریدمو از پشت بغلش کردم سرمو تو گردنش فرو بردمودگفتم هی اروم باش چیزی نیست میتونستم ضربان قلب قوی و تندشو زیر دستم حس کنم کم کم نفساش اروم شده بود که تو یه حرکت برگشت سمتمو بغلم کرد همون طور که دستامو به صورت رفت و برگشت روی پشتش میکشیدم خیس شدن پیرهنمو حس کردم با یه اشاره به سهون فهموندم که لوهان رو که با گچ دیوار فرقی نداشت رو ببره سهون با تایید سره من که مشکلی پیش نمیاد دسته لوهان و گرفت و با خودش برد حرکات دستمو بیشتر کردمو تو گوشش گفتم هی اروم باش تموم شد به پیراهنم چنگ زدو سرشو از تو سینم بلند کرد و گفت تو متوجه نیستی من من یه هیولام یه حیوون نمیدونم چرا اما با دیدن چشمای خیسو قرمزش یه چیزی به قلبم چنگ زد صورتش رو با دستام قاب گرفتمو اشکاشو پاک کردم صورتمو بردم جلو و تو چشماش نگاه کردمو گفتم تو هیچ کدوم از اونا نیستی تو هنوزم همون پسر جذابو رو اعصابی هستی که با مشت زدم تو صورتش با حرفم لبخند زد و خیره به چشمام گفت یعنی تو ازم نمیترسی لعنتی به طرز فاکیی جذاب و مظلوم شده بود با اون چشا و لبای خیس ناخودآگاه نگاهم سمت لباش کشیده شدو لبامو گاز گرفتم به خودم اومدم دستامو برداشتم که عقب بکشم که یقمو گرفت و قبل از این که من بتونم عکس العملی نشون بدم لبای داغش رو لبام کوبیده شد

ببخشید این پارت کوتاهه پارت بعدجبران میکنم و یه سوپرایز براتون دارم ❤️ ❤️

*گایز من همش یادم میره آفوردیته خدایه زیباییه

Start Of The Nightmare Of Love Where stories live. Discover now