+همه چی از یه بازی احمقانه شروع شد وی هیچ وقت فکرشم نمی کرد که سر خفن نشون دادن خودش تبدیل به یک گرگینه شه؟
_زندگی به معنای واقعی قصد روی خوش نشون دادن رو به جیمین نداشت تازه از دست دوران راهنمایی وحشتناک و افسردگی شدیدش به خاطر آزار همکلاسی هاش راح...
تقریبا دو ماهه که تو این شرکت مسافربری کار میکنم به عنوان مهندس پرواز اما خب اون چیزی که اوضاع رو برام وحشتناک کرده بود این کاپیتان وحشتناک هات بود و خجالت آورترین قسمتش این بود که منم ازین آزارش لذت میبردم اما خب نمیتونستم از این که همه‌ی آزارش جنسی بود چشمامو ببندم مخصوصا همین الان که دستش لای پاهامه و نمیذاره من روی کلماتی که از دهنه رئیس شرکت بیرون میاد تمرکز کنم با صدای آقای لی که میگفت جلسه تمومه به خودم اومدم _ببخشید متوجه نشدم با افتادن نگاهم به شلوارم که برام تنگ شده بود حرفمو خوردم _من چند لحظه دیگه میام سرم گیج میره اون لعنتی هم با اون پوزخند جذابش گفت _چرا آقای شیو _شما تشریف نمیارید آقای وو _خیر آقای لی من میمونم پیش آقای شیو شاید به کمک احتیاج داشتن _اوه نه شما بفرمایید آقای وو من خودم میام _این حرف رو نزنین آقای شیو من می مونم لعنت به این شانس
کریس میتونستم حس کنم که تحریک شده و اینکه از جاش پا نمیشد حدسمو تایید میکرد همین که جلسه تموم شد و آقای لی رفت میخواست بلند شه که کوبوندمش رو صندلی جایی میرفتی مهندس کوچولو لعنت لپاو لبای قرمزش بدجوری هورنیم میکنه اما خب فکر نمیکنم با نوع رابطه یی که من دوست دارم رو قبول کنه
سوهو
لعنت به من که با دو تا لمس ساده تحریک میشم با کوبده شدنم رو صندلی نفسم گرفت با مهندس کوچولو خطاب شدنم توسط این کاپیتان هات میتونستم هجوم خون به قسمت پایین تنه و لپامو حس کنم با نزدیک شدن سرش و کوبیده شدن لباش به لبام دکمه ی خاموش مغزمو فشار دادم خیلی وقت بود که با کسی رابطه نداشتم و بدنم به شدت حساس شده بود با یه وان نایت چیزی نمیشد میشد؟ خودمو تقدیمش کردم کرواتشو کشیدم پایین با پایین تر اومدن سرش دستام راهشو به پشت گردنش باز کرد َلباشو با مهارت حرکت میداد و لب پایینمو تو دهنش میکشید زبونشو رو دندونام میکشید تا دهنمو براش باز کنم با طولانی تر شدن خواستش لب پایینمو گاز گرفت همین که دهنم برای ناله باز شد زبونش رو وارد دهنم کرد و تک تک قسمت های دهنمو چشید منم که کنترلی رو حرکاتم نداشتم یه اه غلیظ کشیدم از هم فاصله گرفتیم جفتمون نفس نفس میزدیم این بار من خواستم بوسه رو شروع کنم پس بدون توجه به درد پایین تنم از جام بلند شدمو اون رو کوبیدم رو صندلی خواستم رو پاهاش بشینم که گفت عجله نکن مهندس کوچولو اول در تو که نمیخوای آدمای فضول این شرکت شاهد عشق بازی کوچولومون باشن
سوهو به خودم لعنت فرستادم من چم شده چرا انقدر هورنی شدم وقتی به اون لبای لعنتیش که به خاطر بوسه قرمز شده نگاه کردم به خودم گفتم لعنتی فقط همین یه بار سمت در رفتم و قفلش کردم و سمتش رفتم اون عوضی هات با اون پوزخند عوضی ترش در حال دید زدنم بود یه نفس عمیق کشیدم و رفتم سمتش نشستم رو پاهاش و پاهامو دورش حلقه کردم و حمله کردم به لباش لعنتی کارش خیلی خوبه نمیدونم از کی کنترل بوسه رو دستش داده بودم اما وقتی به خودم اومدم که ریه هام برا اکسیژن تقلا میکرد با فشار دادن سینش بهش فهموندم که نمیتونم نفس بکشم هر دو نفس نفس میزدیم منه لعنتی بدجوری تحریک شده بودم حتی درد داشتم برا اینکه زودتر تموم شه شروع به حرکت دادن باسنم کردم که نالش درومد آنقدر این کار رو ادامه دادم که سفت شدنشو حس میکردم اونم به گردنم حمله کرده بود دکمه های لباسمو باز کردو بوسه های خیسشو تا ترقوم ادامه داد با فشار به پهلوام لباسمو دراوردم میتونستم نگاه گرسنشو رو بدن سفیدم حس کنم لعنتی زیر لب گفت و شروع کرد به بوسیدن سینه هام منم که از شدت تحریک شدگی در حال مرگ بودم کمربندشو باز کردم و شروع کردم به مالیدن عضوش از روی شلوار که یه ناله مردونه کرد فاک میتونستم فقط با نالش ارضا شم مچ دستمو گرفت بلندم کردو نشوندم روی میز دوتا دستاموبالای سرم با یه دستش قفل کرد و گفت مثل اینکه مهندس کوچولومون بدجوری تحریک شده و با زانوش به عضوم فشار اورد بهش توپیدم _همش تقصیر تویه لعنتیه حالا یا اون که تو شلوارته رو بهم میدی یا میرم خودمو خلاص کنم _پوزخندی زدو گفت _نه دیگه نشد حالا که بیدارش کردی خودتم میخوابونیش دستشو وارد لباس زیرم کرد با برخورد انگشتای سردش به عضوم تموم بدنم لرزید و شروع کردم به نالیدن _هیش با این که عاشق ناله کردناتم اما اروم تر بیبی بوی دوست ندارم. ناله هاتو کسی جز خودم بشنوه و حرفشو با یه چشمک تموم کرد _اه لعنتی تمومش کن من نزدیکم نمیخوام این طوری تموم شه دستشو خارج کردو شلوارو باکسرمو در اورد و بهم گفت که ماله خودشو درارم از رو میز پایین اومدمو شلوارو باکسرشو باهم پایین کشیدم با دیدن سایز عضوش به خودم لرزیدم لعنتی قراره کلی درد بکشم از آخرین رابطم 5سال میگذره چونمو گرفتو کشیدم بالا تو گوشم زمزمه میکرد خوشت میاد بیبی برخورد نفسای داغش به گوشام روانیم کرده بود یه آه کش دار کشیدم منو کوبوند رو میز و انگشتاشو جلوی دهنم گرفت _خیسشون کن بیبی چون نه لوب داریم نه کاندوم برا خودت میگم دهنمو باز کردم و انگشتاشو لیس زدم که یه ناله دیگه کرد و انگشتاشو کشید بیرون دوباره یه کامه دیگه از لبم گرفت با واردشدن انگشتش داخل ورودیم از درد هیس کشیدم اما اون دوباریه بوسه رو شروع کرد و همزمان یه انگشته دیگشو واردم کرد انگشتاشو قیچی وار تکون میداد با خالی شدنم یهوییم هیس کشیدم که با برخورد کلاهک عضوش به سوراخم لرز تمام بدنمو گرفت قبل از اینکه واردم شه دستامو دور گردنش حلقه کردمو پایین کشیدمش برا یه بوسه دیگه درگیر لباش بودم که یه ضرب واردم شد نفسم از بزرگ بودنش گرفت اشک تو چشمام جمع شد حس میکردم که نصف شدم درسته قبلا دوست پسر داشتم و رابطه اما اون حتی نصف این خلبان عوضی هم نبود _اه لعنتی بیبی چقدر تنگی هی نفس بکش نفسمو که حبس کرده بودم بیرون دادمو ناله کردم بعد از اینکه حس کرد بهش عادت کردم شروع کرد به ضربه زدن با هر ضربش به جلو پرتاب میشدمو دوباره با دستاش که رو پهلو هام بود به پایین کشیده میشدم کریس تو گوشم حرف های کثیف میزد که منو بیشتر هورنی میکرد انقدر بازو هاو کمرش رو چنگ انداخته بودم که جای ناخونام مونده یه ناله دیگه کردمو گفتم که نزدیکم شروع کرد به پمپ کردن عضوم همین کافی بود تا با یه اه غليظ ارضا بشمو شکمم رو کثیف کنم
کریس با لرزیدنش زیرمو تنگ تر شد سوراخ وردیش ضربه هامو محکم تر زدمو با یه ناله مردونه توش خالی شدم ازش خارج شدم و به کامم که از سوراخش سرازیر شده بود خیره شدم به لباش یه بوسه زدم که یهو از جاش بلند شد که به خاطر درد ناله کرد و حولم دادو گفت این یه اشتباه بود دیگه تکرار نمیشه _اشتباه تا همین دودقیقه پیش خواهش میکردی محکم تر ضربه بزنم _ببین نمیدونم چم شده بود اما این یه اشتباه بود دیگه تکرار نمیشه فهمیدی لباساشو پوشیدو از اتاق کنفرانس خارج شد لباسامو پوشیدم و برگشتم سمت دوربین بازی تازه شروع شده مهندس کوچولو قراره برا ددی حسابی ناله کنی _ممنونم اینم پولی که قولشو دادم ، _ممنون قربان کاری نکردم خیلتون راحت فقط همین یه نسخه ازش وجود داره که دسته شماست اون یکی رو پاکش کردم _از شو لذت بردی _ببخشید قربان من گی نیستم نگاهش نکردم یه پوزخند زدم و گفتم خوبه یه نیشخند زدمو به فلش توی دستم نگاه کردم تو بد دردسر افتادی مهندس کوچولو
خب باید بگم این اولین بارمه که دارم اسمات مینویسم ببخشید
Oops! Ang larawang ito ay hindi sumusunod sa aming mga alituntunin sa nilalaman. Upang magpatuloy sa pag-publish, subukan itong alisin o mag-upload ng bago.
