★ Fated to Love ★
•
★ Top: Taehyung ☆ devil ★
•
★ Bottom: Hoseok ☆ angel ★
•
★ Genere: fantasy _ romance _ smut ★◆◆◆
صدای قدم های محکم تهیونگ در سالن طنین انداخت و باعث شد سلینا به طرفش بچرخه!
اخمی که رو پیشونیش جا خوش کرده بود از فروننشستن خشمش خبر می داد!
-: دلیل احظارم؟!
صدای تهیونگ محکم و بدون لرزش بود!! چیزی که به آتیش خشم ملکه دامن زد!
-: دلیل احظارت؟!؟ ینی خودت خبر نداری چه رسوایی به بار اومده؟!
-: رسوایی جز جدا نشدنی از زندگی ماست!
یه چیزی بگو که تازگی داشته باشه!!
-: کارت خلاف قوانین آسمان هاست!!!
-: تلاش خوبی بود واقعا!!
لحن تمسخر آمیز تهیونگ گره اخمش رو کور تر کرد!
-: از کی تا حالا شیاطین قوانینو به جاییشون گرفتن و من خبر نداشتم؟!؟
تا جاییکه یادمه ما نماد حرمت شکنی هستیم. تو رو نمیدونم!
-: هرچی یه حدی داره تهیونگ!
ما در هر حال موظفیم از هر کاری که به نابودی خودمون ختم بشه جلوگیری کنیم!
کاری که شما دو تا میخواستین بکنین ریشه هممونو میسوزوند!
-: گوشم از این حرفای تکراری پره!
طرفتو مشخص کن سلینا!
تو هم میخوای همدست اون عجوزه ها باشی؟
سلینا نگاهشو از رو تهیونگ برداشت!
کسی که بدترین حرمت شکنی تاریخ آسمان رو انجام داده بود و حالا اون باید درموردش تصمیم می گرفت.
_: کاش اونی که مجبورم درموردش قضاوت کنم تو نبودی تهیونگ!
.........
تمام هیکلش به وضوح می لرزید!!
حالت ترحم انگیزش باعث میشد، حضار درون دادگاه با دیدنش دلسوزی کنن!
دستاش با زنجیر هایی جادویی به دو طرف جایگاه متهم بسته شده بود.
ضعف بدنش به پاهاش اجازه تحمل وزن سبکشو نمی داد!!
تا جاییکه اون زنجیر ها اجازه می دادن رو زمین نشست و منتظر حکم دادگاهش موند!
-: هیئت منصفه رایشون رو اعلام کردن!
بار دیگه صدای صحبت فرشته های حاظر در دادگاه بالا گرفت و هرج و مرج بوجود اومد!
عده ای تاکید داشتن که هوسوک به بدترین شکل ممکن مجازات بشه و عده ای میخواستن با در نظر گرفتن ندامتش، تخفیفی در مجازاتش داده بشه!
-: لطفا سکوت رو رعایت کنین!!
پژواک فریاد قاضی که از این همه سروصدا به تنگ اومده بود در سالن طنین انداخت و باعث شد به یکباره تموم بی نظمی ها بخوابه!
-: طبق رای دیوان عالی و هیئت منصفه جانگ هوسوک، با اینکه یک فرشته روشنایی بود و از بدو تولد موظف به رعایت تمامی حقوق و قوانین آسمان شده بود، اما سه روز قبل سعی کرد با یک شیطان درست برخلاف قانون اصلی آسمان ارتباط برقرار کنه!!
طبق استنباط ما، او هنوز از حرمت شکنی خود پشیمان نیست!
این دادگاه در این روز جانگ هوسوک رو به از دست دادن ملزم همیشگیش ینی بال هایش محکوم و او را به دور ترین نقاط تبعید خواهد کرد!
باشد که عبرتی برای همگان گردد!!
لرزش بدن هوسوک بعد از شنیدن حکمش بیشتر شد!
یه فرشته جاش تو آسمونه! پس چیزی که باهاش میتونه حرکت کنه بال هاشه!
از دست دادن بال هاش ینی از دست دادن آزادیش!
اشک های درخشانش صورتش رو خیس کردن.
اون گناهکار نبود!!
اون فقط یه فرشته عاشق بود!
دو نفر از فرشته های نگهبان زنجیر هارو از سکو باز کردن و هوسوک رو تا زندانش همراهی کردن!
زندانی تاریک و سرد که هر فرشته روشنایی رو عذاب می داد!
اونجا می موند، تا فردا که در برابر چشمای همه بال هاش از بدنش جدا میشد!!
نگهبانا مشغول بستن در زندانش بودن که صدای ضعیفش شنیده شد:
-: چطور قراره بالهامو...
نتونست جمله اشو کامل کنه!
-: شاید بخوان بسوزوننشون یا شایدم بریده بشن! فردا مشخص میشه!!
بدن هوسوک دوباره شروع به لرزش کرد!
سرمای محیط تا روحش رو میسوزوند.
تو اون معرکه دلش برای حضور عشقش تنگ شد!
میخواست قبل از تبعید شدن یکبار دیگه تهیونگ رو ببینه!
..........
-: چی؟!؟
برای اولین بار بعد از اون رسوایی تهیونگ داشت به سلینا ضعف نشون می داد! اونم نه بخاطر خودش!..بخاطر عشقش که محکوم به همچین مجازاتی شده بود!
-: اونا مثل ما نیستن که بهانه ای برای فرار داشته باشن تهیونگ!
هوسوکه تو می دونست داره چه گناه بزرگی مرتکب میشه! اون به عنوان یه فرشته روشنایی با این حرمت شکنی پاکی درونشو خدشه دار کرد!
قطعا جامعه فرشتگان همچین موجودی رو میون خودش نمیپذیره ته!
تو که اینا رو خوب می دونی!!
-: همش تقصیر منه! همش تقصیر منه!
سلینا برای اولین بار تو زندگیش نسبت به کسی حس ترحم پیدا کرده بود!
تهیونگی که میشناخت حتی تو سخت ترین شرایط خم به ابرو نیاورده بود و حالا...
-: هیچی تقصیر تو نیست ته!
شما دو تا فقط عاشق هم شدین ولی روشنایی فقط به خودش فکر می کنه و بس! شما هم گرفتار این خودبینی شدین، همین!
-: دادگاهش دقیقا کیه؟
نگاه سرد و خاموش تهیونگ چیزی بود که حتی دل سلینا رو که ملکشون بود می لرزوند!
اون پسر میخواست چیکار کنه؟!
..........
YOU ARE READING
★VHOPE ONESHOTS★
Fanfictionاولین مجموعه وانشات های فارسی از کاپل ♥ ویهوپ ♥ با ژانر های: اسمات_ فلاف _ رومنس _ فانتزی _ هیستوریکال و... { از وانشاتای درخواستی هم استقبال میکنم ^.^ }