ر: تن لشتونو جمع کنین برید بیرون!با صدای فریاد راننده ی ون تقریبا از جاش پرید...
لیام کیسه های پول رو بغل دستش نگه داشته بود و زین سرش توی گوشیش بود...
لویی از پشت سر ، به راننده فاک نشون داد و کمک لیام یکی از کیسه های پول رو دستش گرفت و به سمت اپارتمان قدیمی و داغون روبروشون حرکت کردنز: عاااااه هیچوقت فکر نمیکردم برگشتن به خونه انقدر مشتاق بشم...!سلااااام خونهههه...
زین همزمان که عرض خیابون رو طی میکردن با صدای بلند داد زد...
ل: هیششششش صداتوببر زین ! بزار بریم بالا بعد!دکمه ی اسانسور قراضه ی روبروشونو زدن...
لی: بهنظرتونالان نایل و هری خونن؟!
ل: اگر خونه نباشن سایمونوزنده نمیزارم...
نیشخند بزرگی روی لب های لیام شکل گرفت
ز: رو کمک من حتما حساب کن لو!
با لویی های فایو زدنو وارد اسانسور شدن...
با صدای اعلام طبقه، تن خستشونو به سمت واحد کشیدن و
لیام سریع تر کلید رو توی قفل چرخوند ودروباز کرد...
نایل روی مبل لم داده بود و سعی میکرد یکم پاپ کورن بخوره و هری توی دید نبود...لویی با عجله وارد شد ..
ل: نایل؟! اوه خدا ...سالمید؟؟
نایل با بی حالی و نگرانی ای که توی چشمهاش موج میزد، دستش رو برد بالا ...ن: من سالمم .هری رو نمیدونم!
توی یه لحظه لویی احساس کرد جریان برق ۲۲۰ ولت به تنش وصل شد...دستهاش یخ زدن و با چشم هایی که از شدت نگرانی و خستگی دورتادور خونه رو دنبال میکرد تا نشونه ای از هری پیدا کنه
پاهای لرزونش رو حرکت دادل:ه..هری؟؟؟؟ هریییییی؟؟؟؟
با عکس العمل لویی، کیسه ها ی پول از دست لیام و زین افتادن و با تعجب و ترس نگاهشون رو قفل حرکات لویی کردن..نایل با کنج کاوی به لویی زل زد ...
ن: لویی؟؟؟
لویی بی توجه توی تمام خونه میدویید و اسم هری رو صدا میزد....
ز: یا خدا...
لویی با شنیدن صدای گرفته ی پشت سرش ،
توی صدم ثانیه چرخید و همون جا روی پاهاش فرود اومد...
ل: خدااااااااا لعنتت کنههههه نایلللللل فقطططط خداااا لعنتت کنهههههه....هری با تعجب و گیجی به لویی زل زده بود، نگاهشو به نایل داد
ه: نایل چه گندی زدی داداش؟!
نایل بی توجه به حال پسرا، با ارامش جواب هری رو داد
ن: سر دردت بهتره؟؟ هری تو واقعا باید یه دکتر بری...!
لویی تنها توان باقی مونده توی بدنشو به کار گرفت و از جا بلند شد تا هری رو توی بغل بگیره...
اغوشش رو باز کرد تا بغلشکنه ...
دستاش رو محکم دور هری حلقه کرد اما اون هیچ عکس العملی نشون نداد...
![](https://img.wattpad.com/cover/213579586-288-k261565.jpg)
BINABASA MO ANG
⚜️ SKELETONES ⚜️[L.S|Z.M]
Fanfiction- ما باید هرجور شده پیداش کنیم...به هر قیمتی که شده! من هرگز خانوادمو دست اون حرومزاده ها نمیسپارم... • دارای محتوای خشن، اکشن و هیجانی • • Completed • Written by : Cnstylinson