To me '

216 70 7
                                    

خدایا دلم میخواد زندگی کنم...

چی شد؟
چرا همه چیز دوباره داره سست میشه چرا دوباره شک دارم به همه چیز چرا بالای برج که رسیدم زانوهام شل شد ؟

اولین تلاشم بود واسه تموم کردن همه چیز بریدن همون بنده که نفسامون و به این دنیای لعنتی وصل کرده ،
آسمون شب زیبا بود کلی ستاره تو آسمون میدرخشید و من با خودم فکر میکردم که امروز چه روز محشریه واسه نبودن ...

آروم آروم به سمت لبه پشت بوم قدم برمی‌داشتم این صحنه باشکوه و نباید با عجله و سرسری تموم میکردم پاهای برهنم روی زمین کشیده میشد و هیچ وقت تو زندگیم انقدر سر زنده نبودم.

جالب نیست دنیا بهم حق انتخابی واسه بوجود اومدن نداده ولی خودم میتونم از بین برم با انتخاب خودم...یه قطعه جدید با یه سمفونی زیبا از ارکانگلو توی ذهنم زده میشد مثل بالرین ها قدم برمیداشتم تا یه صحنه فوق‌العاده خلق کنم و
فقط یه قدم
یه قدم دیگه
و زنگ موبایل لعنتی
بی اهمیته
ولی مخاطب لعنتی ترش خیلی مهمه
وسوسه "نمی‌خوای واسه آخرین بار صداشو بشنوی "خرم میکنه.
لب همون پرتگاه می‌شینم

"چطور تونستی لعنتی ،چطور تونستی همه چیز و ازم پنهان‌ کنی؟"

دیگه نیازی به اون صحنه باشکوه واسه پرده آخر نبود صداش بغض داشت و من همون لحظه براش مردم.
مگه آدم چند بار میمیره؟

"می‌خوام ببینمت ،همین حالا"

این چارتا کلمه منو به زندگی امیدوار کرد نه چیز رمانتیک و عجیب غریبی داشت نه یه کلمه جادویی فقط محض رضای خدا مگه میشه چان بخواد منو ببینه و من نرم؟
حتی اگه یه قدم مونده باشه به مرگ از خدا اجازه میگیرم تا فقط یه بار دیگه ببینمش این حرص داشتن چانیول قراره کار دستم بده و خودم بهتر از همه میدونمش.
یول میارزه به بهشت و صدتای قشنگ ترش

رو به روش که وایستادم دنیا دیگه احمقانه نبود ،یول بخاطر من بغض کرده بود چشاش سرخ سرخ بود ،من مهم ترین آدم عوضیه دنیا شده بودم .

کلمه کم آورده بود فقط بغلم کرد محکم اندازه هزار تا بغلی که ازم دریغ کرده بود.
مثل بچه ها بینیشو بالا کشید و ازم جدا شد
دقیقا مثل یه بچه

با همون بعضی که ازم نفس میبرید گفت :

"خیلی بی‌رحمی بیون بکهیون ...من...من...فقط...نمی‌خوام بری بک"

"همون میریم احمق من یکم زودتر"

بغضش شکست چقدر دنیا میتونست عوضی باشه

"حق نداری انقدر زود منو رها کنی ...کیونگسو می‌گفت درمانت و جدی نمیگیری "

اوه البته که کیونگسو گفته بود

چی میگفتم حرف تلخ میپاچیدم روش ؟

میگفتم عزیزم من تو بهترین حالت یه سال میتونم زندگی کنم؟

میگفتم باشه من عوضی، درگیر خودم کردمت، تو ولم کن برم ؟

کلمه ها واسه من خونریزی میکردم تیکه تیکه شده بودن قبل از بیرون اومدن اول خودمو میکشتن منم دوست ندارم همه جمله هام با "اگه مردم " شروع شه

این چند روز چانیول تقریبا همه جا مثل یه مادر که مراقب بچه احمقشه دنبالم راه افتاد
حتی موقع خواب!
ساعتی یک بارم با لبخند فیک مسخره میگه
"بک قرصاتو خوردی؟"

منم دوست دارم روزای آخر عمرمو باهاش خوشحال باشم ولی اون قسمت تاریک ذهنم ولم نمیکنه
این روزا اندازه همیشه وقت داریم
روی تخت میشنه و مجبورم می‌کنه رو به روش به ایستم و آهنگ مورد علاقشو بزنم چشماشو که میبنده دلم میخواد سرش داد بزنم بگم لعنت بهت انقدر جذابیت رو نکن واسم.

بعضی وقتا خودشم گیتارشو میگیره دستش و باهام همراهی می‌کنه دوتامون عاشق آهنگ کولد جرج مندزیم ...شبا غمگینه ولی قشنگه .

بعد دوسال دوستی تازه منو به جاهای مورد علاقش می‌بره یه دوربین مسخره دستش میگیره لبخندای گنده میزنه و میزنم ، مثل بچه ها اینور اونور میدوه و برای خودش اینه دق ضبط می‌کنه علامت زدم قبل مرگم حتما همه فیلما رو پاک کنم قبل مرگم خودم عذاب باشم بعد مرگم فیلمام؟

مریضی من شده اسمشو نبر دوتامون بدون هیچ قراره قبلی می‌دونیم نباید دربارش حرف بزنیم
ولی درباره یه چیزایی حرف میزنیم که کمتر آدمایی دربارش حرف میزنن
مثلا درباره حمله فضاییا و رباتا و تمام چیزای احمقانه ای که حواس جفتمون و از مرگ بیون بکهیون پرت کنه .

ولی نمیتونم هر لحظم پره از بعد که نیستم
اگه همین الان کسی ازتون بپرسه شما کی هستید ؟
چی جواب میدین ؟
من تا یک سال قبل میگفتم من بیون بکهیونم ...ولی فقط یه اسم و فامیلی مارو توضیح میده ؟
من کیم؟ آدما بعد از من چی میگن اصلا چانیول قراره چند وقت از مرگم ناراحت بمونه ؟

🔸🔸🔸

خوب من این پارت و خیلی وقته که نوشتم ولی وایستادم ووتا ده تا شه بعد آپ کنم و تونستم تحمل کنم بهم افتخار نمیکنین؟
در هر صورت ممنونم که می‌خونید💛

suicide notes|یادداشت های خودکشیWhere stories live. Discover now