سلام سو
میدونم باورت نمیشه میخوام چیکار کنمیه کار بزرگ...
بنگ
البته احتمالا اگه میفهمیدی با کتک به راه راست هدایتم میکردی.
خودتو آماده کن مثل همیشه اینبارم میخوام کلی پرحرفی کنم میخوام از اول تعریف کنم
مثل همیشه عین یه روح بی قرار توی دانشگاه پیش همه اکیپای کوچیکه و بزرگ میپلیکیدم و تقریبا با تمام اکیپای کلاس دوست بودم
دوستی بود ولی تعلق نه ،ینی درسته تنها نمیموندم ولی در واقع اینجوریم نبود با کسی هم پا باشم ولی خب اکیپ شما احتمالا تنها اکیپی بود که حتی یه بارم سراغتون نیومدم .شماها دیوونه بودید ،دیوونه موسیقی
تمام دانشگاه چه سال پایینیا چه بالاییا یا طرفدارتون بودن یا بهتون حسادت میکردن . حتی از دور میدرخشیدین .یجورایی کلا تو خودم نمیدیدم که با شما جور شم.
تا این که اون روز تو اومدی طرفم دستتو رو شونم گذاشتی و گفتی
"هی بیون آهنگی که ساخته بودی خیلی تاثیر گذار بود "
تو دوکیونگسو بودی دوکیونگسویی که با آدمای زیادی گرم نمیگرفت ولی اومده بودی و از من تعریف میکردی ...
"ممنون کار توهم عالی بود مثل همیشه"
یه لبخند خوشگل قلبی زدی که قلب منو گرم کرد
دست راستم که همینجور آویزون افتاده بود کنارم و بلند کردی
هاج و واج به کارات نگاه میکردم تو بعد از اولین مکالممون دستم و گرفته بودی تو دلم گفتم "عجب بچه عجیبی "
از توی جیبت یه خودکار درآوردی و با همون لبخند روی لبت یه آدرس برام نوشتی_خوشحال میشم باهامون وقت بگذرونی بیون.
همین
این تموم اتفاقی بود که افتادمیبینی چقدر از همون اول درخشان بودی ؟
چند روز تمام به این فکر میکردم که بیام به آدرسی که دادی یا نه.
امارشو درآورده بودم آدرس یه باشگاه موسیقی بود بچه ها میگفتن اختصاصی واسه اکیپ خودتونه .
انقدر خفن به نظر میومدید که جرعت نمیکردم بیام سمتتون شما کلی طرفدار ریز و درشتی داشتید من چی؟
یه ویالون فسقلی کل چیزی بود که بیون بکهیون و میساخت.تا اینکه یه روز سرکلاس اونو باهات دیدم
خودت میدونی کیو میگم مگه نه؟با قد درازش عین جوجه اردک پشتت افتاده بود و کیونگسو کیونگسو میکرد...
موهای قهوهای فِرش روی صورتش ریخته بود ولی با این حال نصف چشمای درشتش مثل یه توله سگ مظلوم معلوم بود و اون بلیز نارنجی لعنتیش تموم چیزی و که بشه قلب منو تکون داد داشت .
ESTÁS LEYENDO
suicide notes|یادداشت های خودکشی
Fanficیادداشت های خودکشی نوع : مینی فیک ژانر:انگست ،روزمره ،خاطرات کاپل های اصلی :چانبک ، چانسو نویسنده: sye 🌾🌾🌾 الان اگه ازم بپرسن خیلی خب بهت بیست و چند سال فرصت داده شد زندگی برات چه طعمی بود؟ من میگم زندگی مزهی شکلات هشتاد درصد روی لبات و میده ت...