.به شرط نرسید ولی آپ کردم =)
کامنت یادتون نره.
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻لویی:"دنی!!!"
به اطرافش نگاهی انداخت.
عجیبه!...
فکر میکرد مرد توی خیابون منتظرش باشه ولی خبری ازش نبود.مگه قرارشون همین موقع نبود؟
ممکنه دنیل دوست نداشته باشه باهاش بیاد، درصورتی که این پیشنهاد خودش بود که امروز جای کلبهی الن به موریسونز برن، وقتی لویی در موردش بهش اطلاع داده بود؟!لویی:"دنی!!!"
اتاق دنیل، طبقهی دوم خونهست و پنجرهش بسته؛ اما پردهش کشیده نیست.
یعنی باید از دیوار بالا بره و داخل اتاق رو نگاه کنه؟!!
مردم این مواقع چه کاری انجام میدن؟هیچ صدایی از داخل خونه نمیاد..
نکنه به قتل رسیده باشه؟!!!!یعنی قاتل هنوز توی خونهست؟
پس لویی باید صبر کنه تا از خونه بیرون بیاد یا سرو صدایی ایجاد کنه ولی اگر اون یه موجود فضایی باشه و از سقف فرار کنه چی؟!
یا اگه آب بشه و توی زمین فرو بره؟!شاید هم دارن توی وان حموم خفهش میکنن برای همین داد نمیکشه.
اوه خدایا!...
باید به هری خبر بده..
اون همیشه میدونه باید چه کار کنه..
ولی تا هری بیاد دیر میشه..باید خودش هر چی زودتر کمک دنیل بیچاره بره!..
اما قبل از این که سمت خونه بدوه، به خاطر دو تا بازوی قوی که دور کمر باریکش حلقه شدن، جیغ کشید.
" دنبال من میگردی فسقلی؟!"
صدای خندهی آشنای دنیل، باعث شد جیغ زدن رو تموم کنه.لویی:"تو من رو ترسوندی!!!"
روی 'ترسوندی' تاکید کرد.دنیل:"چرا ترسیدی کوچولو؟"
صورتش رو نزدیک گردن پسرک برد تا بوی شیرینش رو وارد ریههاش کنه.چه قدر بغلیه!..
چه قدر خوش بوعه!..لویی:"فکر کردم اتفاقی برات افتاده."
لازمه بگه که چی از ذهنش گذشته و دنیل رو در چه حالی تصور کرده؟!هری بارها در مورد یه لیست از چیزهایی که نباید در موردش با بقیه حرف بزنه، توضیح داده.
یکیش همین فکرهاست.اما اگر دنیل بپرسه، لویی بهش جواب میده.
آخه دنی با بقیه فرق داره.دنیل:" پس عروسک کوچولو نگران من شده.. هوم؟"
پهلوهای پسر رو قلقلک داد.لویی:" هی!"
خندید.
لویی:"نکن!"
با تقلا کردن نتونست از بین بازوهای قوی مرد آزاد بشه پس خودش رو جمعتر کرد، کمی خم شد و با فشاری ک مرد به بدن کوچیکش اورد نتونست دوباره صاف بایسته.
YOU ARE READING
Sunflower(LS)
Fanficگمشده لویی تاملینسون آخرین بار دیده شده: 2021-24-12 سن: نوزده جنسیت: مذکر مو: خرمایی چشم: آبی قد:"4'5 (cm 165 ) لویی، ما هر زمان که آماده بودی برای تو این جاییم. ما میتونیم گوش بدیم و در مورد چیزی که به تو کمک میکنه صحبت کنیم و تو رو امن نگهداریم...