part 1

2.4K 146 24
                                    

یوگیوم💙

_تو حتما باهام میای یوگ

چشمامو چرخوندم

_هیونگ خودت میدونی از جاهای شلوغ خوشم نمیاد

_بس کن یوگ دست از منزوی بودن بردار چندتا دوست جدید پیدا کن

_اخه وسط یه جمعیت بزرگ از نوجوانای مست چه دوستی پیدا کنم

_حرف الکی نزن یالا اماده شو

دستمو گرفت و از روی تخت بلندم کرد و منو توی حموم انداخت اخه واقعا رفتن به جشن اول سال چه فایده ایی داره اووفففف لباسا مو در اوردم زیر دوش وایسادم تموم راه های فرارم بسته بود نمیتونستم بسکتبال یا بدنسازی رو بهونه کنم
چون تمام کار هامو انجام داده بودم و رسما بیکار بودم حالا باید بین یه عالمه ادم مست و احمق تا دیر وقت بمونم....امممممم خب اگه بتونم هیونگ و مست کنم میتونم خودم برگردم

هممم اره فکر خوبیه با این فکر ریلکس تر دوش گرفتم و بیرون اومدم روی تخت نشسته بود و با گوشیش کار میکرد

_هیونگ

_همممم

_حالا واقعا لازمه بریم؟ این جشن واسه سال اول یاس نه ما

_مگه ما چه مونه که نتونیم بریم

_هیچی فقط ما سال اخریم

_مشکل سال اخری بودن چیه یوگ بهونه نگیر همه ی سال اخریا میرن

_اهه هیونگ من نمیدونم چرا دارم باتو بحث میکنم بیخیال

_خوبه پس فقط خفه شو و لباس بپوش بریم

شلوار چرم و تیشرت سفیدمو برداشتم لباس هامو تنم کرد

_بریم

نگاهی بهم انداخت

_نمیخوای مو هاتو خشک کنی

_نه خودش خشک میشه

_باشه پس بریم

با هم وارد سالن جشن شدیم صدای موسیقی کرکننده بود چشمامو روی هم فشار دادم جین هیونگ دستمو گرفت و دنبال خودش کشید فقط امیدوارم امشب به خوبی و خوشی تموم بشه

بم بم❤

دستامو به هم کوبیدم و با ذوق بطری رو چرخوندم بطری چرخید و چرخید و سرش سمت من قرار گرفت و پشتش سمت مارک هیونگ.هیونگ بهم یه نیشخند ترسناکی زد

_خب بم جرات یا حقیقت؟

انگار دلش خیلی ازم پره لبخند زدم و دستمو پشت گردنم کشیدم

_جرات

_خوبه

نگاهشو دور سالن چرخوند نگاه شو سمتم سوق داد

_بلند شو

لبامو جلو دادم و بلند شدم نگاه کنجکاو بقیه رو میتونستم روی خودم و مارک احساس کنم

beautiful mistake s1Donde viven las historias. Descúbrelo ahora