Part 2

1.8K 444 144
                                    

امضای قرارداد

راس ساعت ۹ صبح بالاخره یه نفر در قیمتی دفتر مدیرعامل رو زد.
"بیا تو "
جواب داد.

پسر _نه چندان_ بلند ولی کیوتی با چشمای خاص، پوشیده در کت و شلوار وارد شد.
"صبح بخیر آقا"
سلام کرد.

کای بلند شد. درحالیکه کراوات و دکمه بلوزش رو تاجاییکه به سینه بی نقصش برسه باز میکرد، به سمتش قدم برداشت.
چشمای دی او وقتی اینو دید گشاد شد و بلافاصله به اطراف نگاه کرد.
"مشکل این مرد چیه؟ اون واقعا مدیرعامله یا یه ستاره برجسته؟"
با خودش فکر کرد.

" صبح‌بخیر دی او. من رئیستم. اسمم کایه. "
گفت و با هم دست دادن.
یهو دستشو کشید، دی او رو به خودش نزدیک کردو توی گوشش زمزمه کرد
" فقط برای این که بدونی میگم، من دستیار فعلیم رو به خاطر تو اخراج کردم. ازت انتظار بیشتری دارم. فهمیدی؟ "

دی او پشت سر هم سر تکون داد
" بله آقا "
انگشت اشاره اش روی لبهای دی او گذاشت و گفت
" رئیس صدام کن"

"این مرد درحد مرگ ازارم میده. داری سعی می‌کنی منو اغوا کنی؟ متاسفم که ناامیدت میکنم کای ولی من استریتم."
دی او فکر کرد و درحالیکه لبهاشو پنهونی با یه دستمال پاک می‌کرد روی مبل داخل دفتر کار نشست.

"دی او بیا روی صندلی رو به روم بشین"
کای دستور داد. یه دقیقه ی آکورد قبل از اینکه شروع به حرف زدن کنه.

"بذار قانونامو بهت بگم"
کای بلند شد و روی میزش نشست.
دی او انگار که توی بار بود نگاهش کرد.
اب دهنشو دستپاچه قورت داد
"میخوای استریپ بیزنس اجرا کنی؟" فکر کرد

کای نزدیکتر خم شد. یه ذره از سینه اش رو به دستیار جدیدش نشون داد.
"اول، من هرچیزی که روی میزم باشه رو متعلق به خودم درنظر میگیرم." گفت.

دی او تقریبا میتونست نفس شیرین و نعناییش رو استشمام کنه

"دوم، wisiwig"
کای گفت.
دی او سرشو با گیجی کج کرد و پرسید:
" wisi.. چی؟"

کای نزدیکتر خم شد و باعث شد با چشماش روبه رو شه.
"چیزی که میبینم چیزیه که بدست میارم."
کای پوزخند زد.
دی او احساس اضطراب کرد و خودشو از مدیرعامل فاصله داد.

" سوم، هرگز ترکم نمیکنی تا خودم بگم."
کای گفت و فرم پذیرش رو بیرون اورد.
" حالا اگه با قانونام موافقی اینو امضا کن"

دی او سر تکون داد و قراردادو امضا کرد. "من اینکارو بخاطر اینکه واقعا برای پرداخت اجاره ماهانه ام به پول نیاز دارم میکنم. اگه موضوع پول نبود این کار رو بخاطر تو ول میکردم."
دی او با خودش فکر کرد.

yes! boss (EXO|kaisoo) Persian TranslationWhere stories live. Discover now