Part5

1.6K 439 150
                                    

حرکت اشتباه

"خب؟ تو داری خودتو بمن میدی؟" کای حتی بیشتر دستش انداخت. دی او به ارومی هلش داد و مقابلش تعظیم کرد.
"متاسفم رئیس. از اونکار منظوری نداشتم. "

دی او فراموش کرد فنجون اسپرسوشو از روی میز کای برداره"این قهوه برای منه؟ تو خیلی باملاحظه ای." کای دستش انداخت واز محتویات فنجون یه جرعه چشید.
" ن.نخور!" دی او داد زد و سعی کرد لیوانو بگیره اما برای یه لحظه غفلت کرد.

***

"ب.بوسه غیر مستقیم؟ " دی او وقتی روبه روی کامپیوترش بود فکر کرد. موهاشو با گیجی بهم ریخت. "چرا دارم راجب چیزایی مثل این فکر میکنم؟ باید بیشتر روی کارم تمرکز کنم نه روی این استریپر. "با خودش فکر کرد.

یه نگاه به کای انداخت. وقتی دید چیکار میکنه چشماش بزرگتر شد. کای داشت یکارایی روی شلوارش میکرد. اونم به دی او نگاه کرد و لبخند زد.

" دی اویا کاری که داری میکنی رو ول کن و اینجا کمکم کن." گفت و نشونش داد. قلب دی او همچنانکه به رئیسش نزدیکتر میشد سریع و بلند میکوبید.

" با زیپ شلوارم مشکل دارم. بسته نمیشه." کای با خجالت گفت." میدونی چجوری درستش کنی؟"

دی او به خودش خندید و بین پاهای کای زانو زد و شروع به تعمیر زیپ کرد درحالیکه واقعا متوجه پوزیشنشون نبود. "راحته. بیا امتحان کنیم دو طرفش کمی روغن بریزیم، اینجوری حرکت میکنه." دی او گفت.

تق تق تق
"رئیس دفترتونو تمیز میکنم." نظافتچی جدید کمپانی وارد شد و وضعیت فعلی رو دید. چشمای دختر گشاد شد و جیغ کشید"اوه خدای من منحرفا! " با شرمندگی بیرون رفت.

دی او بلاخره متوجه شد چرا دختر جیغ زد. گونه هاش مثل گوجه سرخ شد و به اتاق استراحت رفت. با دستاش خودشو باد زد "الان دقیقا چه اتفاقی افتاد؟ دقیقا چیکار کردم؟ خیلی دیوونه ام!" زمزمه کرد.

کای درحالیکه لبخند بزرگی زده بود صندلیشو به چپ و راست تاب میداد. سرخ شد و صحنه ای که دی او داشت زیپشو درست میکرد تو ذهنش تکرار میشد. "دی اویا چرا انقد کیوتی؟ " زمزمه کرد.
دی او بلاخره بیرون اومد و مستقیما سمت صندلیش رفت. فقط ساکت بود و وانمود میکرد جلوی کامپیوترش مشغوله. ولی مخفیانه رئیسشو نگاه میکرد.
"برای درست کردن زیپم ممنون" کای گفت وچشمک زد

___________________

ووت و کامنت لطفا💞💋🥰

yes! boss (EXO|kaisoo) Persian TranslationWhere stories live. Discover now