Part 7

1.8K 394 151
                                    

عشق

کای درو بست و دست دستیارش رو گرفت. "یااا؟ داری چیکار میکنی؟ دستمو ول کن"  دی او با عصبانیت به رئیسش نگاه کرد.

" بذار دستتو بگیرم وگرنه اخراجت میکنم" کای گفت.
دی او زمزمه کرد، "متاسفم رئیس. "

"میدونی چیه؟" کای لبخند زد" استایلت رو دوس دارم. وانمود میکنی خوشت نمیاد و ازم میخوای دنبالت کنم. این تورو کیوت میکنه"

دی او لباشو آویزون کرد و ادای کای رو درآورد" این تورو کیوت میکنه، مسخره اس."

"چی ؟ منو دست میندازی؟" کای کروات دی او رو کشید و اونو به خودش نزدیکتر کرد. دی او متحیر از اتفاقاتی که قرار بود بعدش بیفته چندبار پلک زد.

"چیه؟! میخوای منو بزنی؟ بزن. من اهمیت نمیدم." دی او گفت. "منو بزن"

کای نیشخند زد و سریع دستیارش رو بوسید. "فراموش کردم قانون چهارمم رو بهت بگم" وقتی عقب کشید گفت.

دی او  که شوکه بود، وقتی کای قانون چهارمش رو بهش گفت بیشتر شوکه شد.
"باید عاشقم شی" کای گفت،"حالا جوابت چی باید باشه؟"

"ب‌بله رئیس" با لکنت گفت.
"دوباره. نمیتونم صداتو بشنوم"رئیسش دستش انداخت.

" بله! رئیس!" دی او جواب داد و کای رو سریع بوسید "عاشقت میشم"

"شنیدم هنوز اجاره ات رو پرداخت نکردی؟ میخوای امشب بیای خونه ی من؟" کای تو گوش دستیارش تکخند زد.

دی او یه لبخند شیرین تحویلش داد"بله! رئیس!"

❤️_______________________________
سلام عشقا😇🙃
اینم پارت اخر این فصل😊
امیدوارم کلی لذت برده باشید و دوستش بدارید!
من ک خیلی دوستتون دارم و واقعا ممنونم از لطفاتون و انگیزه هایی ک بهم دادین😍😘

فصل بعدی رو دنبال کنید لاوام❤️

yes! boss (EXO|kaisoo) Persian TranslationOù les histoires vivent. Découvrez maintenant