زخمی

1.4K 316 370
                                    


گاه فقط،
با تماشای یک بوسه؛
قلبی مجروح میشود.

I Hate U I Love U🎶
Gnash Ft Olivia O'brien🎶

لیام از پشت شیشه به اتاق ICU خیره شده بود و چهره ی خسته ی زین رو تماشا میکرد. نشسته بود روی صندلی های راهرو و به صدای افکارش گوش میداد. چرا این پسر اینقدر براش مهم شده بود؟ چرا با وجود اینکه دو ساعت از اتمام شیفت کاریش میگذره نشسته این بیرون و داره به زین فکر میکنه؟

لیام نمیدونست دقیقا چه حسی به زین داره اما میدونست که به اندازه ی یه دوست چند ساله براش ارزش قائله و نمیتونه این حقیقت رو انکار کنه.

حتی وقتی زین باهاش بد رفتار میکرد نمیتونست نادیده اش بگیره، وقتی که درد کشیدن زین رو میدید خودش هم درد میکشید. انقدر توی افکار عسلی خودش غرق شده بود که صدای پای هانا رو نشنید. هر فکری که راجب اون پسر عسلی توی مغزش میومد درست مثل عسل شیرین بود.

هانا-بهتره بری خونه لیام، تو خیلی خسته ای.

لیام دستش رو روی دست هانا که شونش رو پوشونده بود گذاشت و لبخند محوی بهش زد.

ل-فقط کمی نگران بودم.

هانا-میفهمم اما این اولین باری نیست که اینطوری میشه.

ل-چند وقته که سرطان داره؟

هانا-حدود سه ماه از اولین باری که سر درد های مزمن و علائم خفیف بیماریش شروع شد میگذره، خوشبختانه وقتی تشخیص داده شد هنوز زیاد پیشرفت نکرده بود.

ل-پس چرا مرخص نمیشه؟

هانا-ماه گذشته یه جراحی روی مغزش انجام شد و ما امیدوار بودیم که موفقیت آمیز باشه، اما به نظر میاد که اینطور نبوده.

ل-حالا چه اتفاقی واسش میفته هانا؟

هانا-بهترین راهی که تو این مرحله ممکنه به بهبودش کمک کنه یه جراحی دیگه اس که البته ریسک هم داره.

ل-پس چرا..

هانا-حتما واست سوال شده که چرا لفتش میدیم و عملش نمیکنیم، خب مسئله اینجاس که هزینه ی عملش خیلی بالاس و زین دیگه پول چندانی نداره.

با حرفای هانا لیام میتونست ترکیبی از غم و عصبانیت رو احساس کنه، وقتی هانا کنارش نشست دستش رو پشت
کمر اون زن گذاشت.

هانا-اون برای جور کردن هزینه ی عمل قبلیش مجبور شد گالری خودش رو بفروشه و اگه بخواد توی لیست انتظار خیریه بمونه حداقل یک ماه طول میکشه، تمام پولی که تونستیم جور کنیم به اندازه ی نصف هزینه ی اون جراحی هم نیست.

ل-و بعد از یک ماه چی میشه؟

هانا-ممکنه بمیره لیام.... .

هانا وقتی این جمله رو گفت نتونست جلوی هق زدنش رو بگیره و دستش رو روی دهنش گذاشت.

Aphrodite(completed)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora