{Flashback} ■ Sasha■+خب اروم باش چیزی نمیشه فقط در بزن هوف نفس غمیق بکش داخل حالا بیرون خب
به سمت در رفتمو در زدم دیدم کسی جواب نداد و بلند تر در زدم
هه فکر میکنه من بیخیال میشم اصلا هنوز منو نشناخته من برای کار کردن به این ادم نیاز دارم
دوباره در زدم سرمو به در چسبوندم منتظره یه صدا بودم
دیگه داشتم ناامید میشودم که صدای پا شنیدم فکر کردم اشتباه شنیدم برای همین بیشتر به در چسبیدم
که ناگهان در باز شود
الان انتظار داشتم طرف جنتل منانه( 😏 )منو بگیر ولی اون پدر سگ کشید کنار و لحظه ای بعد زمین منو بغل کرد+اخ دستممم
بهش نگاه کردم که یه شلوارک توسی با یه بلیز ابی تیره پوشیده بود با اون اخم که تو صورتش کاملا شبیه یه گراز شده بود
+یه کمک نکنی
-تو خونه ی من چی کار میکنی
+دزد که نگرفتی بعد خودت درو باز کردیبا پوکر ترین حالت نگام کرد
-چی میخوای
+ببین منم علاقه ای به چشو ابروت ندارم تو به کمک من نیازدای
-اقای که میخوای به من کمک کنی تو منو از کجا میشناسی
+خب من ساشام خب اسم تو چیهبا یه نیشخند نگام کردو گفت:انتظار نداری الان اسممو بگم و بعدم مثل بچه مدرسه ای ها باهم دوست شیم نه
+ببین من دنبال دردسر نیستم ولی برای اینکه لوهان بزاره که پیشش کار کنم به اینکه حالت خوب باشه نیاز دارم و میخوام روانشناست شم
-ببخشید که اینو میپرسم ولی کی گفته من به کمک نیاز دارم بعد من نیازی به روانشناس ندارمرفت سمت مبلا رفتم جلوش وایستادم
+من حوصله این دزد و پلیس بازی هایی رو ندارم من برای کار کردنم تو اون اداره ی پلیس به کمکت نیاز دارم لطفا
-پس منو بهانه کردیسرمو به دو طرف تکان دادم :نه نه ببین من برای کار کردن تو اداره نیاز به این دارم که تو دوباره بری اونجا دوباره کار کنی وگرنه اون لوهان عوضی منو راه نمیده
سرشو بالا پایین کردو گفت: کاری از دستم بر نمیاد شرمندم
فکر کرده نازشو میکشم احمق البته نازشو میکشم ولی الان نه سریع برگشتم که برم بیرون که پام به میز گیر کرد اخ انگشتم سعی کردم که چیزی به روی خودم نیارم
برگشتم سمتش که با چشمای درشت شده نگام میکرددستمو گرفتو سمت در برد
-بهتره بری نمیتونم بهت کمک کنم
+چی نه لطفا
-تو الان میخواستی خودت بری که پات خورد به در فکر نکنم که مخت به پای چلاغت وصل باشه نهدرو روم بست سرمو رو در گذاشتمو اشکام رو صورتم جاری شد خدایا من چرا انقدر اشکم دم مشکمه
اشکمو پاک کردمو به سمت اسانسر رفتم ولی یادم نرفت که با پام به در بکوبم
+اشغال عوضی به کی میگی چلاغ
به سمت اسانسور رفتم
ESTÁS LEYENDO
🃏Tanatos/تاناتوس🃏
Fanficتوضیحات کاپل= چانبک،هونهان و.......... گذشته ای تاریک تر از مرگ اینده ای زشت تر از گذشته و فقط تو میدانی که چه میشود *گناه کار* ژانر= +18_جنایی_گی_لز_دختر، پسری_ اسمات