part 37

186 47 3
                                    

جین یونگ بعد از پست کردن عکس از مارک گوشیشو قفل کرد مارک وقتی که به کتابخونه برگشتن دوباره تمرکزشو روی پروژه اش گذاشت

جین یونگ سرشو روی میز گذاشت و به مارک خیره شد اون متعجب بود که مارک چجوری میتونه اینقد خوش قیافه باشه؟ دستشو سمت موهای بلوند مارک دراز کرد و اجازه داد انگشتاش ازادانه توی موهای طلایش بچرخن

نگاهش با انگشتاش به سمت صورت مارک رفتند و تمام جزئیات صورتش رو به ذهنش سپارد انگشتاش به ارومی گونه ی مارک و لمس کرد و خط فکش رو دنبال کرد به انگشتاش اجازه داد پایین تر
برن و روی گردن مارک قرار بگیرن

سیب گلوشو لمس کرد و در اخر دستش پشت گردن مارک متوقف شد و گردنشو فشار ارومی داد

جین یونگ همچنان به فشار دادن گردنش ادامه داد تا اینکه مارک به حرف اومد

"داری حواسم رو پرت میکنی" مارک گفت و به پسر کناریش نگاه کرد

"بهت که گفتم من کمکت میکنم" جین یونگ گفت در حالی که چونه شو رو روی دستش گذاشت و به چشمای مارک نگاه کرد

"خودم میتونم تمومش کنم نگران نباش"

"ولی کی میخوای تمومش کنی؟" پسر جوون تر گفت و بعد زیر لب شروع به حرف زدن کرد " امروز اولین روز ماست و من میخوام که یه کار خاص بکنم "

مارک شنید و سریع مدادشو روی میز گذاشت تا حواسشو کامل به دوست پسرش بده

"معذرت میخوام ولی باید این پروژه رو فردا تحویل بدم "مارک گفت

"به خاطر همینه میگم کمکت میکنم"

"میدونم که تو تو این چیزا بهتر از منی ولی من نمیخوام مجبور بشی کارایی مثل تکالیف منو انجام بدی من تورو به عنوان دوست پسرم انتخاب نکردم که پروژه هامو انجام بدی باشه؟" جین یونگ با شنیدن حرف مارک لبخند زد

"حالا ازت میخوام که یکم صبور باشی و من بعدا به شام دعوتت میکنم"

مارک موهاشو بوسید قبل اینکه به ادامه ی کارش برسه جین یونگ اه کشید و صندلی شو به صندلی مارک نزدیک تر کرد و چونه شو روی شونه اش گذاشت و به بازوی چپش چسبید و بهش اجازه داد تا به کارش برسه

ولی فقط چند دقیقه بعد اون از اینکه مارک بهش توجه نمیکرد حرص میخورد میخواست با مارک بره بیرون ولی اون پروژه ی مسخره اش سد راهش شده بود

به مارک نزدیک تر شد و کنار گوشش نفس کشید اما مارک فقط اونو نادیده گرفت یه بوسه ی سریع روی گونه ی مارک گذاشت اما مارک بهش هیچ عکس العملی نشون نداد

مصمم تر شد که توجه دوست پسرشو جلب کنه به
مارک نزدیک تر شد و تصمیم گرفت گوشش رو هدف قرار بده و گوشش رو گاز گرفت ولی همچنان هیچ عکس العملی دریافت نکرد شروع به خوردن و لیسیدن لاله ی گوشش کرد

Hunt Where stories live. Discover now