هوپی :)

470 120 12
                                    


پارت هفتم

بعد از گذشت یه هفته طوری با پسرخاله ها رفیق شده بودم که برای خودمم عجیب بود
نه اینکه تو امریکا زیاد دوستی نداشتم یا اینکه ادم اجتماعی نباشم ..
فقط این حجم از صمیمیت و راحتی چیزه کسخل کننده ایِ ...
اینقدر با چیمی و یونگ بهمون خوش میگذشت که دلم نمیخواست از دانشگاه برم خونه ..
اینقدر کارای احمقانه انجام دادیم که جین هیونگ بهمون لقب " سه کله پوکه احمق " داده

جالبیش اینجاست که کلی با لقبمون حال میکنیمو احساس خفن بودن بهمون دست میده

البته اینم بگم که نصف دانشگاه عاشقو شیدای ما شدن و فالوورای اینستام مرز دو میلیونو رد کردن
چقدر سر این موضوع کون یونمین سوخت
اره خب بس که تنبلو گشادم اسماشونو به هم چسبوندم ..
یجورایی معتقدم کاپل کیوتی میشن اما حیف که با گفتن این حرف بهشون تا دو روز بازوم از دست کتکاشون کبود بود ..
جین هیونگم که خودش بدتر از ماهاست
اصلا نمیدونستم این بشر اینقدر کودک درونش فعالهههه لعنتی یه پا بچه رئیسیِ واسه خودش ...
یه وقتایی میشه که منو یونمین از دست خل بازیاشو جکای مزخرفش پوکر زل میزنیم بهشو اونم از حرصش میزنه پسِ کلمون ..
گردن دردمم باید به بقیه‌ی معضلاتم اضافه کنم ..

اما .....

گذشته از همه‌ی این مسائل میخوام کاملا اقرار کنم که چشمام کور شدن از بس که دنبال جونگکوک گشتم این یه هفته رو ...
اقا مجذوب کننده تر از موتورش خوده پدرسوختشه لعنتیِ هات ..
با دیدنش احساس این فن گرلای احمق بهم دست میده بس که چشمام قلبی شکل میشنو تو دلم براش جیغو داد میکنم ..
کثافط با اون لباسای چرمش اینقدر که هات میشه دوست داری لیسش بزنی ..
من کاملا به جنسیت و گرایشم شک کردم ، اینا که هیچی اعتقادم به خودداری هم از مغزم فرار کرده ...
اصلا منه معصومِ بدبخت از کی تا حالا اینقدر حشری شدم !!! ..
با دیدن خنده ها و پوزخنداش تقریبا سفت میشم فقط کافیه بهم زل بزنه تا بیام

خجالت اوره اما سعی میکنم بهش نگاه نکنم و این برای منه چموش کاره سختیه ...

( راینا تا اینجای فیک داره سرشو میکوبه به دیوار )

و بگذریم از تیکه هایی که کریس هیونگ بهم میپرونه بیشعور کونمو پاره کرده ..
لعنتی ادمو فلج میکنه با اون زبونش اصن ..

تو این مدت بس که منو از خجالت قرمز کرده با حرفاش لقب گیلاسم به تیکه کلاماش اضافه کرده

عاااح خلاصه که هفته‌ی پر ماجرایی بود اما میخوام برگردم به روزی که با جیهوپ تماس گرفتم

چون بدبختی الانم به اون روز مربوط میشه ..

" دومین روز دانشگاه "

داشتم با جین تو حیاط حرف میزدم که گوشیم زنگ خورد ، با دیدنه شماره‌ی هوپ با خوشحالی طبق معمول جواب دادم ( انگلیسی )

Sexy CuteDove le storie prendono vita. Scoprilo ora