(Writter POV)
با دیدن برادرش ایستاد و به چهره ای که سالها ندیده بود خیره موند
برادر کوچیکترش هنوز هم زیبا بود و میدرخشید...تهیونگ: جیمین!
جیمین: اینجا چی میخوای؟
باورش نمیشد که برادر کوچیکترش اینطوری باهاش حرف میزنه
سرد
خشک
و خالی از هر حس...تهیونگ: فردا شب تاج گذاریه
بعد از گفتن این حرف با پوزخند برادرش مواجه شد که همزمان به آهستگی به طرفش میومد...
جیمین: جملتو اصلاح میکنم...فردا شب تاج گذاری منه
تهیونگ: چی؟
جیمین: یادم نمیاد هیچوقت قبول کرده باشم که جانشین پدربزرگ نباشم
تهیونگ: اما..
کمی لباسشو از روی شونه هاش پایین کشید و با نگاهش به گردنش اشاره کرد...
جیمین: تنها کسی که نشونه داره منم!
تهیونگ: دلیل این رفتارتو نمیفهمم اما اینو بدون که من هیچوقت دنبال جایگاهت نبودم فقط چیزی که پدربزرگ ازم خواست رو انجام دادم
جیمین: حرفات تموم شد؟
تهیونگ: تموم شد
با دستش به در خروجی اشاره کرد...
جیمین: میتونی بری
پسر بزرگتر بدون گفتن حرف اضافه ای عمارت رو ترک کرد
به سمت اتاقش حرکت کرد که با دیدن ایان متوقف شد...ایان: تصمیمت جدیه؟
جیمین: به اقیانوس برمیگردم!
*****************************************
از حموم بیرون اومد و کمی عطر به گردنش و مچ دست هاش زد
مقابل آیینه ایستاد و حالت کمی به موهای خاکستریش داد
شنل سفید پر مانند رو به تنش کرد و گردنبندی که سالها ازش استفاده نکرده بود رو به گردن انداخت و توی آیینه به خودش که حالا شبیه یک اثر هنری شده بود نگاه کرد...جیمین: دیگه نمیزارم ضعیف باشی!
ساعت نیمه شب رو نشون میداد و وقتش بود به اقیانوس برگرده
از پله ها پایین رفت و نگاهی به عمارتی انداخت که سالیان سال خاطراتش در اینجا دفن شده بودن
از روزی که پا به این عمارت گذاشته بود و توی قفس شیشه ای زندانی شده بود
روزی که به عشقش اعتراف کرده بود
تمام خنده هایی که موقع تولد سویون باهم داشتن
همه و همه برای همیشه اینجا باقی میموندن...ایان: دلم برات تنگ میشه
جیمین: ممکنه برگردم...شاید یه روزی یه زمانی..
بغلش کرد و بعد از خداحافظی به سمت ساحل حرکت کرد...
*******************************************
وارد آب شد و بعد از تبدیل شدن پاهاش به دم به سمت آتلانتیس شنا کرد
تهیونگ به همه گفته بود که اون برمیگرده و بقیه منتظر اومدنش بودن...
با دیدن خانوادش که توی قصر بهش نگاه میکرد متوقف شد و نگاه گذرایی به تک تکشون انداخت...
YOU ARE READING
Don't call me angel(seoson2) [Completed]
Fiksi Penggemarنام فیک: به من نگو فرشته فصل دوم🏹 ژانر: سوپرنچرال،امپرگ،اسمات🔞 کاپل: کوکمین👨❤️💋👨یونمین وضعیت: کامل نویسنده: King Ripper🍷