قسمت سوم: بیشه گین
سرنگ و وارد محفظه کرد و خون و داخلش ریخت ... با دیدن ارور روی مانیتور اه از دهنش بلند شد ... دفعه چندم بود امتحان میکرد؟ 100باری بود ... ولی هیچ اثری از اون بچه پیدا نمیکرد ... فقط میدونست 19 سال پیش یک بچه با نژاد ساب الفا تایید شده ولی چیزه دیگه نبود ... نه اسم نه حتی مرکزی که تست گرفته
-هعی بهتر نیست بیخیال بشی؟
به طرف دخترک مو صورتی برگشت و محکم گفت:
-اون اولین نمونه بعد 1000ساله! من لازمش دارم!
با غم زدگی به پسر نگاه کرد:
-نزدیک به 990 ساله دار روش کار میکنی ... بس نیست؟
بغض کرد باید ... اون میخواست اشتباهش و درست کنه ... باید از اون بچه مراقبت میکرد ... قبل اینکه اون مرد پیداش کنه ... باید درمورد ساب الفاها باهاش صحبت میکرد ... حتی اگه شده بزور ... باید ازمایش هاش و کامل میکرد تا اون نتیجه دردناک دوباره اتفاق نیوفته ... نمیخواست اون بچه مثل برادرش قربانی بشه...باید نجاتش میداد
-
روپوش سفیدش و از تنش خارج کرد و خودشو روی مبل انداخت ... خستگی کل بدنش و پر کرده بود و حتی نا نداشت چشماش ببنده
عصبی و نسبتا اشفته بود ... جادوگرا داشتن دنبال اون الفا خاص میگشتن تا اون لعنتی و احیا کنن ... کسی که میتونست تمام این دنیا و شش دنیای موازی دیگه رو نابود کنه ... و ژان هرچه قدر هم جون میکند تا اون و مخفی کنه فایده ای نداشت ... حداقل نه از راه دور
صدای تق در رشته ضخیم افکارش و پاره کرد ... با گیجی از روی مبل بلند شد و با دیدن عشقش ... لبخند گرمی زد :
-سلام بو-دی*
(در چین به برادر بزرگ تر میگن گه گه و به کوچیکتره میگن دی دی ... در جریان باشین که کل مکالمه ژان و ییبو در اکثر مواقع چینیه)
ییبو هدفونش و از گوشش خارج و به ژان نیشخند زد:
-سلام ژان-گه
اخمی کرد:
-بیشتر از هر چیزی تو این دنیا از چهره از خودراضی تو متنفرم! نمیدونم چرا عاشق تو شدم در حالی که حتی نمیتونم بهت غلبه کنم و هدایتگر باشم؟
با حفظ همون ظاهر از خودراضی جواب داد:
-فعلا که همینه که هست ... شوگر ددی که نمیتونی تاپ باشی
با حرص ناشی از حاظر جوابی جفت همیشه بیشعورش لیوان قهوه اش و به طرفش پرت کرد :
-بچه پرو!
بی توجه به غرغرای همیشگی ژان میخواست وارد اتاقش بشه که تغییر لحن ژان باعث شد با تعجب به طرفش برگرده:
BINABASA MO ANG
MY SPACIAL MATE(متوقف شده)
Fantasyتو دنیایی که آلفا های حقیقی اشباع و ساب آلفا ها منقرض شدن ... تهیونگ ساب آلفاییه که توی خانواده اصیل زاده امگا به دنیا آمده و مدام بخاطر آلفا بودنش سرزنش میشه . همه چی تغییر میکنه وقتی بزرگ خاندان سلطنتی, جئون بزرگ برای خواستگاری ولیعهد به خونه اونه...
