جون جونگکوک؛ جقی بزرگ!

2.1K 240 15
                                    

کلاً راه درستی برای شروع کردن یه داستان وجود داره؟

توی سئول، شهر پرجمعیت و شلوغ کره، پسری به اسم جئون جونگکوک یکی از دست‌هاش رو دور کلاهک خصوصی‌ترین قسمت بدنش حلقه کرده بود و دست دیگه‌ش رو به سمت جعبهٔ دستمال کاغذی می‌‌برد، ولی چشم‌هاش رو از اسکرین روشن رو  برنمی‌داشت.

«آه... هاه، اگه این‌کارو کنی... من...»
صدا از پسری که داشت به اسکرین نگاه می‌کرد درنیومد، بلکه از کامپیوتر رو به رو میومد.

«شت... صداش...»
جونگکوک کاملاً برانگیخته و تحریک شده بود. بعد چند لحظه وقتی از روی لذت می‌غرید مایهٔ لزج سفید رنگی از سر کلاهک عضوش خارج شد.

«فاک» با خودش فکر کرد چه خوب که جعبهٔ دستمال کاغذی رو از قبل بغل دستش گذاشته بود. وقتی کار تمیز کردن خودش رو تموم کرد ویدیو تموم شد و آیکون بزرگ ری‌پلی وسط صفحه ظاهر شد.

ویدیو هیچ حرکت یا انیمیشنی نداشت، فقط تصویر یک اتاق خواب بود که می‌شد تصور کرد اتاق هتله.
و اگه صفحه رو بکشی پایین می‌تونی توضیحات طولانی ویدیو رو بخونی:

ای‌اس‌ام‌آر دوست‌پسر باتم (ویدیوی ویژه ؛))))) )

تصور کنید مدت زیادیه با دوست‌پسرتون قرار می‌ذارید ولی تا حالا نشده که با هم رابطه داشته باشید، پس یه اتاق هتل می‌گیرید و...

جونگکوک روی پروفایل کلیک کرد و سریع‌ صفحه رو کشید پایین تا ویدیو‌هایی که قبلاً پست کرده بود ببینه. کلی ویدیوی دوست‌پسر تاپ پست کرده بود ولی اون‌هایی که جونگکوک دوست داشت ویدیوهای باتم بود. کلی موکبنگ و ای‌اس‌ام‌آر های مختلف داشت ولی جونگکوک فقط اونایی رو نگاه می‌کرد که رل‌پلی دوست پسر بودن.

بازم؛ کلی ویدیوی رل‌پلی دوست‌دختر توی یوتوب وجود داشت، از ژانر‌های مختلف و کتگوری‌های متفاوت ولی اونایی که مورد علاقهٔ جونگکوک بودن همه‌شون پسر بودن. پسر‌های باتم.

طی این مدت جونگکوک متوجه یه چیزی شده بود:

این ای‌اس‌ام‌آر آرتیست معروف کره‌ای هیچ‌وقت صورتش رو کامل نشون نمی‌داد. یه زمانی این‌کار رو انجام می‌داد ولی به‌دلایل شخصی دیگه این‌کار رو انجام نمی‌داد، توی همهٔ ویدیوهاش بینی و لب‌هاش رو پوشیده بودن ولی چون کیفیت ویدیو رو پایین نمی‌آورد کسی شکایتی نمی‌کرد. حتی ویدیوهای موکبنگش هم نصف صورتش مشخص نبود، فقط بینی و لب‌هاش مشخص بودن ولی همهٔ سابسکرایبراش از روی چشم‌های بزرگ و براقش می‌تونستن بگن که خیلی جذابه. هیچ‌کس این رو رد نمی‌کرد.

جونگکوک به موبایلش نگاه کرد تا ساعت رو چک کنه:
12:49

تقریباً روی صندلی پرت شد. تا ساعت یک وقت داشت برسه، هیچ‌وقتی رو نباید از دست می‌داد. پس سریع کت و کلید‌هاش رو برداشت و تا اونجا رانندگی کرد.

ASMR ARTIST- FARSI- [KOOKV]حيث تعيش القصص. اكتشف الآن