یه کوفتی!

1.9K 263 28
                                    

تهیونگ:
یا میای اینجا یا...

جیمین:
یا چی؟ ؛))))

تهیونگ:
بیا تا ببینی

جیمین: اومدم جونی

تهیونگ مطمئن بود این رفیق صمیمیش داره روز به روز خل و چ‌تر می‌شه، ولی حداقلش این بود که بلاخره جواب پیامشو داد و باعث شد آمپرش یکم پایین‌تر بیاد. پس  منتظر شد تا جیمین بلاخره پیداش بشه.

در همین حین یه اسکوپ بستنی سفارش داد و یکمی بازی کرد.

جریان بازیه داستان عقد و عروسی سفید برفی بود ولی درست سر عقد داماد بتیغ از آب درمیومد و به جای قر و عروسی سفید برفی با یه پتک راه میفتاد دنبال شازده دوماد و هر چی بیشتر می‌زد هم امتیازی بیشتری می‌گرفت هم دلش بیشتر خنک می‌شد.تهیونگ همیشه فکر میکرد خودشم بود همین‌کارو می‌کرد، چون پوزخند مسخره این دوماد بتیغ شدید شبیه اونی بود که جانگکوک همیشه روی لبش داره. در واقع تمام مدتی که به‌نظر میومد تهیونگ داره لازی می‌کنه، داشت کله خودش و جانگکوک رو روی شخصیتای بازی می‌ذاشت.جانگکوک شب اول همچین بدم نبود ولی با جریان اون روز صبح، تهیونگ دل خوشی ازش نداشت.

"بمیر جئون جانگکوک، نفله شو، برو به درک!!!" تهیونگ از سر هیجان داد و بی‌داد می‌کرد ولی خبر نداشت یکی‌پشتش وایساده که... واقعا انتظارش رو نداشت. انقدر تمرکزش روی زدن جانگکوک خیالی بود که وانکشی به صدا شدن اسمش نشون نداد.

"آقای ای‌اس‌ام‌آر وی! با تو ام!"

تهیونگ بلاخره از اون دنیا بیرون اومد و برگشت تا ببینه کی داره نعره می‌زنه، ولی با دیدن کسی که پشت سرش بود خشکش زد و بازی رو باخت:"چی-"

بیا. انگار موش رو آتیش زدی، آقای بتیغ اومد، البته ورژن واقعیش.

"حتما باید اسم رمزتو بگم؟ عین بچه آدم جواب نمی‌دی؟ صد بار صدات کردم." چشم‌های بتیغ پف کرده و قرمز بودن و بنظر میومد مودش اصلا خوب نیست.

تهیونگ بلافاصله دستشو گذاشت روی دهن بتیغ: "ششششششش اون کوفتیو عربده نزن!"

جانگکوک دستش رو محکم پس زد و چشم‌هاش رو چرخوند:"هر چی" بعد دستش رو سمت تلفن تهیونگ برد و بدون هیچ مانع یا پسوردی، تلفن باز شد.

"هوی!' دیر به خودش جنبید ولی سعی کرد موبایلشو از چنگال اون بتیغ نجات بده. مشخص بود این یه نبرد جلو جلو باخته‌ست چون جئون جانگکوک از هر حقه‌ای استفاده می‌کرد که نذاره تهیونگ موبایلو ازش بگیره.

"آروم بابا، شمارمو دارم می‌زنم فقط"

تهیونگ اون‌جا تازه فهمید بین خودش و بتیغ جز یوتوب هیچ ارتباط آنلاینی وجود نداره پس گذاشت شمارشو بزنه، فقط برای روز مبادا.

ASMR ARTIST- FARSI- [KOOKV]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora