Chapter 4

1.1K 286 23
                                    

من اهمیتی نمیدم : من خونم

شیطان سو : به خونه خوش اومدی مکنه

دیوث من مانلیم: سلام بکی!

ناگت مرغ برای زندگی: سلام بک!

بذار بخوابم: خوش اومدی بکهیون :)

تو استایلم نیست: مدرسه چطور بود؟

من اهمیتی نمیدم: اای مثل همیشه...

همه داراییم پوله: آه متاسفم عزیزم

ماشین وحشت: چی بهت گفتم؟

من اهمیتی نمیدم: که تو صورتاشون جیغ بزنم تا عقب بکشن

ماشین وحشت: دیگه؟

من اهمیتی نمیدم: و من به زودی دیگه مدرسه نمیرم

مینی: چچچن قسم میخورم اگر اون معلق کرده باشی!!!!

پاندا جیمز: جایی پرتت میکنم که خورشید اونجا نمیتابه

ناگت مرغ برای زندگی: من دیگه هیچوقت تو شوخیا همکاری نمیکنم

من اهمیتی نمیدم: بچه ها من تعلیق نشدم

تو استایلم نیست: چی شد خب؟

پادشاه بابل تی: مامانمو اذیت کردن؟!!!!!!!

من اهمیتی نمیدم: من به دارا گفتم که راحتم بذاره ولی اون بازور میخواست بهم درس یاد بده

مدیر گفت که چنروز استراحت کنم تا زخمام خوب شن

دیوث من مانلیم: اوه بک...

تو استایلم نیست: میکشمشون

همه داراییم پوله: جدی کریس ببین اول بچت حالش خوبه یا نه!

پادشاه بابل تی: * بغل های پی در پی ارسال میشه*

شیطان سو: لازمه که سواره هواپیما بشم؟

پاندا جیمز: بک من واقعا متاسفم

مینی: کوچولوی بیچاره ی من

ماشین وحشت: شت بک من واقعا متاسفم

بذار بخوابم: بک خوب استراحت کن ، تو باید زودی خوب بشی.باشه؟ فایتینگ!

ناگت مرغ برای زندگی: بک... چنتا از ناگتای مرغ منو میخوای؟

من اهمیتی نمیدم: من خوبم بچه ها *بغل ها رو دریافت میکنه*

نه کیونگ پولتو دور نریز

لی هیونگ حتما انجامش میدم

:) و نمیخواد کای خودت اونارو داشته باش از توام ممنونم

ناگت مرغ برای زندگی: اوه خدایا شکرت من واقعا نمیخواستم تقسیمشون کنم ولی راضی بودم که!

من اهمیتی نمیدم: ها ها اشکال نداره جونگین  من خوبم!

شیطان سو: مامانت چی گفت؟

Private message 💌Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang