three:|

870 180 18
                                    

کاور این قسمت وی عه!
ووت و کامنت یادتان نرود!
خدا نگهدار تان!

به طرز عن دراری دارم میزارم.. و بهونم اینه تعداد پارت ها کمه... کلمات هر پارت هم کمه
و اگه حسش بپره دیگه نمیزارم:)

کت چرمیمو پوشیدم و آه کشیدم.. دقیقا اندازم بود.. انگار جین بیش از حد به اندامم توجه کرده... از ترس اینکه نکنه جلوشون لخت شم و بهم تجاوز کنن تو دسشویی لباس عوض کردم..

حتی تو خوابگاه مون هم حس ارامش نداشتم..
جین من هوپ و جیمین اونجا میخوابیدیم..
درسته که از هوپمین اطمینان داشتم.. فقط نصف شبا صداشون رو مخ بود..

اما جین که تخت بغلیم بود ترسناک به نظر میومد..
بعد آرامش دادن به خودم در دستشویی رو باز کردم...
جین که به در تکیه داده بود سوت زد وهمزمان سمت من قدم برداشت.. با نگاه خماری انداممو زیر نظر گرفت و گفت:
-عجب تیکه ای هستیا...کجا بودی تا حالا؟

دستشو روی کتم گذاشت و مرتبش کرد.. انگشتاشو لای موهام حرکت داد و پوزخند زد..
شوگا موهامو با کلی زحمت بالا داده بود و کل اون مدت جین چشم بر نمی‌داشت.. و این ترسناک به نظر میومد..
دستشو روی رونم حرکت داد و لب پایینیشو لیسید..
داشتم از حرکاتش لذت می‌بردم و واسه منی که بیش از حد محتاطم این کارا عجیب بود..
باید پس بزنمش و دوباره مشت بزنم؟!

سرشو کمی جلو آورد و آروم گفت:
-میدونم توام منو میخوای اوم؟
لبشو آروم رو لبام گذاشت و عقب کشید..سرم همراه با لبش یکم جلو رفت..
نمیدونستم چم شده؟! بی حرف به چشم هاش نگاه کردم تا شاید بفهمه دلم میخواد ادامه بده..

مثل همیشه پوزخند زد و سرشو جلو آورد... دوباره بوسید.. اما شدید تر و پر حرارت تر..
لبامو می‌مکید و بدنمو شل و شل تر می‌کرد..
همراهیش نمیکردم اما دلم نمیخواست پس بزنم
کم کم داشتم سدی که ساختمو میشکوندم.. میخواستم منم ببوسمش اما در باز شد و به اجبار ازم جدا شد..

پوفی گفت و دستشو لای موهاش برد..
-اجرا داره شروع میشه.. بیاین دیگه.. به قول خودت.. شب لاس بزنین..
شوگا دهنشو کج کرد و چشم غره رفت..
از خجالت نمیدونستم چی کار کنم..
با شرمندگی دنبال جین راه افتادم و گیتار الکتریکیمو برداشتم..

در جواب تعریف هاشون که باز هم به شوخی های جنسی و لمس های بیخود ختم میشد لبخند میزدم و با آرامش رفتارم میکردم ..
با صدا شدنمون نفس عمیقی کشیدم و دستکش هامو مرتب کردم..

شوگا قدمی سمتم اومد و دستشو رو شونم گذاشت.
-آروم باش رفیق.. میترکونم..
جین نگاهشو به ما دوتا داد و اخم کرد..
-آماده شین.. نیازی ب دلداری ندارین میدونم.. اما تو تازه وارد.. خودتو نباز.. حتی اگه خراب کنی کسی بازخواست نمیکنه.. ما پشتتیم
نیشخند زد و اول از همه بیرون رفت...

همین؟.. تو گروه قبلی کلی انرژی می‌گرفتیم.. حرف مثبت میزدیم.. شوخی میکردیم و حتی بغل... اما...
آه خدا این چه شانسیه...
آخرین نفر وارد شدم و تو جام تکون خوردم..
اولین کسی که می‌نواخت من بودم و بعد من بقیه شروع می‌کردن..
نفس عمیق کشیدم و شروع کردم..

همه چشما روم زوم بود و این به استرسم اضاف می‌کرد..
اما نفهمیدم چی شد که غرق موسیقی شدم..
مثل همیشه.. استرسم رفت و غرق صدای بلند و هیجان انگیز شدم..
وسط اجرا نگاهم سمت جین رفت..صداش خیلی زیباست.. اما.. اون فقط ظاهر یه فرشته رو داره..

اگه ی کم فکر کنم میفهمم که جین نه تنها بهم علاقه ای نداره.. بلکه شاید ازم متنفره..وگرنه انقد آزارم نمیداد...
بهتره لوس بازیو بزارم کنار و هر بار که بهم نزدیک شد یه مشت اساسی بزنمش..
بی خیال افکار مزاحمم شدم.. مهم نیست چه فکری درموردم میکنن..مهم اینه من یه کار خوب دارم.. یه حقوق بهتر و همین برام کافیه...

همین که بتونم واسه خونوادم پول بفرستم... عالیه..
اجرا تموم شد و یه سریا برامون بلند شدن..
داد میزدن و تشویق میکردن.. با ذوق لبخند زدم...
با اشاره جین پایین رفتیم و سر یه میز خاصی نشستیم..
جین برامون نوشیدنی سفارش داد و خودشو کنار من جا داد..

دستشو روی رونم گذاشت و یکم جا به جا شد..
همه مشغول حرف زدن بودن.. و حواسشون پرت بود
اما هر کار میکردم نمیتونستم تمرکز کنم..
دست جین به عضوم نزدیک تر میشد و در حال عوض کردن حس و حالم بود..

آب دهنمو به سختی قورت دادم و خودمو لعنت کردم..
چرا فکر کردم قراره همه چی خوب پیش بره!؟
با اومدن یه پسر قد کوتاه اما زیبا جین به اجبار دستشو عقب کشید..
-شما عضو جدیدی؟
لبخند چال نما زدم و تایید کردم.
-میشه بهم یه امضا بدین؟
البته ای گفتم و برگشو گرفتم..
-تو خیلی با مزه ای..

لبخند خجالت زده ای زدم.. اما حرف زدن جین نزاشت جوابشو بدم..
-امضا تو گرفتی.. میتونی بری..
جین اخم وحشتناکی روی صورتش داشت.. و دستش دوباره روی رونم بود...
آب دهنمو به سختی قورت دادم...
اون خیلی جذاب به نظر میرسه.. فاک به این همه جذبه..

Why Not Club..! Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ