جونگ کوک بلاخره بعد کلی کلنجار
رفتن با خودش تصمیم گرفت دنبال اونا بره و اونا
رو تا اتاق های بالا دنبال کرد و با چیزی ک دید
نفسش تو سینش بند اومد اون مرد کثیف روی
جیمین بود و داشت بهش تجاوز میکرد نفهمید
چیشد ک کلت نقره ای خودشو از جیب پشتیش در آورد
و شلیک کرد به فاصله پنج ثانیه مرد بی جون کنار
جیمین افتاد اون متعجب به کوک خیره شد .
تهیونگ بدو بدو اومد بالا و مرد مرده رو دید سریع زنگ
زد به نوچه هاش تا بیان و اونو جمع کنن. جونگ کوک
خیلی ریلکس دست جیمین رو گرفت و به سمت بوگاتی
مشکیش برد اونو توی ماشین انداخت و خودش هم رو
صندلی راننده نشست و حرکت کرد .
کنار رودخانه هان نگه داشت و به سمت جیمین برگشت
جیمین هنوز کاملا لود نشده بود و عملا هنگ کرده بود
سکوت بینشون خیلی آزار دهنده بود پس جیمین اون رو
شکست : نیاز بود اون مرد رو بکشید آقای جعون ؟؟
کوک گفت: آدمای کثیفی مثل اون باید بمیرن جیمین
شی عزیز بعدش از ماشین پیاده شد و در برای جیمین
باز کرد ( آه چقد جنتلمن 🥺) جیمین هیچ تو خودش
نبود چ برسه به پیاده شدن ولی کوک بهش گفت : زیبای
خفته نمیخوان پیاده شن؟ جیمین به خودش اومد و
خندید 😂
پیاده شد و به سمت صندلی های کنار رودخانه رفت و
روشون نشست لرزیدنش از سرما به وضوح معلوم بود
( اون شونه های عروسکیش میلرزید 🥺) و دل کوک
براش ضعف رفت
پس سریع کتش رو رو شونه های جیمین انداخت
جیمین با تعجب کوک رو نگاه کرد
: خودت چی ؟
: سردم نیست اصلا
باشه ممنون🤍
این تمام مکالمشون تو نیم ساعت بود😐😑
اون سکوت لعنتی داشت کوک رو آزار میداد پس پرسید
:چرا بی حرکت مونده بودی در برابرش ؟!
جیمین پوزخندی زد : من همیشه بزدل ترینم چ وقتی
به مامانم جلو چشمام تجاوز شد
چه وقتی که به خواهرم تجاوز شد
من ۱۰ ساله بزدل بودم
من ۲۵ ساله هم بزدلم هیچ تغییری نکردم و با بغض
لبخند زد و به کوک نگاه کرد
جونگ کوک تاقت نداشت ببینه اونجوری گریه میکنه
پس بغلش کرد و زد از رو پشتش تا آرومش کنه ( ماینیو
برای کیوت بودنشون مرد🥺😐😂)
باهم سوار ماشین شدن و جیمین آدرس خونشو به کوک
داد و کوک هم اونو به خونه رسوند
کوک: خداحافظ جیمین شی فردا اولین روز کارتونه
جیمین : میدونم ممنونم جونگ کوک به خاطر همه چی
و لبخند گنده ای زد و چشماش محو شد🥺
کوک یه لحظه حس کرد قلبش گم شده و چیزی توی
سینش نمیزنع پس برای اینکه از سوتی دادن جلوگیری
کنه خواهش میکنمیگفت و سریع گاز داد
و با یه حس عجیب و قلبی گرم به سمت خونه خودش
روند
اون حس چی بود؟؟؟
عشق ؟!
دوس داشتن؟؟
یا فقط یه هوس زودگذر بود ؟!
............................................................................
سلام بچه ها
این پارت به مناسبت تولد جیمین عزیزمون عاشقانه
کردم😂😂
مرسی از اون ۱۷ نفری ک میخونن و ۸ تاشون بزور ووت
میکنن
یعنی اینقدر گشادید ؟؟؟😐😑😂
من برای اپ فیک زحمت میکشم باید حمایت کنید
این پارت به ۱۰ تا ووت نرسه همینجا فیک قطع میشه
و دیگه اپ نمیشه
دوستون دارم 🤍☺️
BẠN ĐANG ĐỌC
Nasty room 😈 🥵 #کوکمین
Lãng mạnجیمین پسر ۱۷ ساله بی کاریه ک تو ی شهر کوچیک زندگی میکنه به خاطر استایل عجیبش هیچ جا بهش کار نمیدن ن ک عجیبا اون فقط موهاشو رنگ میکنه و تتو داره و بدنش پر پیرسینگه اما تازگیا در مورد عمارت جعون ت حومه شهر شنیده جایی ک همه پسرا کار پیدا میکنن فق...